داتیکا- به طور روزانه، اخبار متعددی از سوی اهالی فرهنگ و اندیشه و نیز رسانهها به گوش ما میرسد، دال بر این ادعا که جمعیت کتابخوانها، روز به روز بیشتر فرو میریزد و دنیای امروز با بحران کتابخوانی روبهرو است. در واقع افول کتابخوانی به طور اغراقآمیزی بدل به یکی از مهمترین بحرانهای عصر جدید شده است. دلایل بسیاری برای ریزش و کاهش جمعیت کتابخوان ذکر میشود. بسیاری این مساله را تحت تاثیر اینترنت و فناوری دیجیتال میدانند، عدهای دیگر افزایش قیمت کتاب را عامل اصلی رویگردانی افراد از کتاب خواندن معرفی میکنند، عدهای نیز به تالیفها و ترجمههای بد خرده میگیرند و محتوای نامناسب را عامل اصلی این بحران قلمداد میکنند. انگیزهی یافتن دلیل واقعی این بحران، اهالی فرهنگ را بر آن داشته است تا برای این وضعیت فکری کنند.
آن چه که دربارهی این دست دلمشغولیها اهمیت دارد، نگرانی دربارهی وضعیـت سـواد افراد جامعه است که غالبـا در کنـار هشـدارها پیرامـون زوال کتـاب و ادعـای اثـرات مضـر اینترنـت بـر ظرفیـت کتابخوانی ما مطرح میشـوند. بنابراین اندیشیدن دربارهی برخی سؤالها شاید بتواند نوع نگرش ما را به خواندن و چالش اساسی آن دگرگون کند: آیـا نخواندن، همیشـه و در هر حال، آسـیب اسـت؟ آیا میتوانیم تفاوت بـارزی میـان خوانـدن و نخوانـدن قائـل شـویم؟ آیا مشکل بسـیاری از خوانندگان بالقوه این نیست که نمیداننـد چـه کتابـی بخواننـد؟ آیـا بهتـر نیست، به جای راهنمایی مخاطبان با رویکردی هنجاری، اشتیاقی برای خواندن مطابق با نگرش شخصی در خوانندگان ایجاد کنیـم؟
فرانـک فـوردی، جامعه شـناس مشـهور معاصـر، در کتاب «قـدرت خوانـدن؛ از سـقراط تـا توییتـر»، تاریـخ خوانـدن و تحـولات آن را در مواجهـه بـا چالشهـای هـر دوره مرور میکنـد و در تلاش است تا تبیینی از بحـران امـروزی خوانـدن در گـذار از فنـاوری چاپـی بـه سوی عصـر دیجیتـال بـه دسـت دهـد. بـه عقیدهی فوردی، ریشهی معضل معاصر خواندن نه در سیطرهی فناوریهای دیجیتال، بلکه در کمرنگ شدن فرهنگـی اسـت کـه کتابخوانـی را فی نفسـه ارزشـمند میشـمارد؛ معضلـی کـه بایـد بـا تکیـه بـر مدارس و با آموزش و ترویج فرهنگ کتابخوانی، نه صرفا سواد، برطرف شود.
فوردی در رابطه با تاثیر رسانههای دیجیتال در افول کتابخوانی، بر این باور است که بعیـد به نظر میرسد که تنها یـک فنـاوری رسـانهای جدیـد قادر باشد سرنوشـت فرهنـگ کتابخوانـی را رقـم بزنـد. او معتقد است که در این باره پـای چیز دیگری نیز در میـان است. از آن جایی که فرضیـات فرهنگـی رایـج همواره بر معنای عمل کتابخوانـی اثر میگذارند، فوردی تصمیم گرفت خوانشی تاریخی از مطالعه داشته باشد تا دریابد در طول تاریخ چه برداشتی از معنای آن نزد مردم و تأثیرش بر آنها وجود داشته است.
هدف او در تالیف این کتاب، بررسی خاستگاهها و عوامل ذی نفوذ تاریخی است که الهام بخش شیوهی تفکـر مـا دربارهی مطالعه هستند، تـا بفهمیـم تلقی امـروزی جامعه از ایـن عمل چه ویژگی متمایـزی دارد. فوردی سعی دارد میل امروزی به کاستن از ارزش و اقتدار کتابخوانی را به چالش کشد و استدلال میکند کـه علیرغـم نوآوریهـای فناورانـه و نفـوذ رسـانههای جدیـد، آن آرمـان انسـانگرایانه از خوانندهی بصیری که قادر به قضاوت مستقل است باید آرمان فرهنگی امروز نیز باشد.
فوردی در نهایت چنین نتیجه میگیرد که نگرانیهای امروزی پیرامون اثر مضر فناوری دیجیتال و اینترنت بر سواد و افراد کتابخوان نابجاست. پرورش هویت فردی، از طریق مطالعه، امکانهای بیشماری برای رشد فردی فراهم میسازد، و چالش فراروی جامعه امروز فرهنگی و سیاسی است، نه فناورانه.
کتاب «قدرت خواندن؛ از سقراط تا توییتر» را محمد معماریان ترجمه کرده و توسط نشر ترجمان به چاپ رسیده است.