داتیکا- به هر رسانهی اجتماعیای که سر بزنید، بارانی از جملات قصار بر سرتان میبارد. چرا؟ راز محبوبیت این پیامها چیست؟ چه کسانی آنها را میسازند؟ و به چه دردی میخورند؟
این موضوع دستمایهی مطلبی است که ویکتوریا ترک نوشته و در وبسایت وایرد منتشر کرده است. ویکتوریا ترک روزنامهنگاری است که دربارهی تأثیرات متقابل فرهنگ و تکنولوژی مینویسد. این مطلب را وبسایت ترجمان تحت عنوان «صنعت سخن بزرگان» با ترجمهی نجمه رمضانی منتشر کرده است. متن پیشِ رو چکیدهای از همین ترجمه است.
جملات انگیزهبخش بخش جداییناپذیری از رسانههای اجتماعیاند، مخصوصا فیسبوک و اینستاگرام که سرتاسر آنها را پیامهای «پرمغزی» گرفته که اغلب پسزمینههای شگفتانگیزی هم دارند. عکسهایی از آبشارهای بزرگ و غروبهای زیبا با جملاتی مثل «تا باران نبارد، رنگینکمانی در کار نخواهد بود».
ممکن است این جملات انگیزهبخش حالتان را به هم بزنند، اما آنقدر رایج هستند که برای برخی به یک کسبوکار بزرگ بدل شدهاند. به این دلیل که لایک میخورند، به اشتراک گذاشته میشوند و در پایان به پول تبدیل میشوند.
یکی از این کاسبان فضای مجازی، شان، ۴۵ ساله از کاناداست که مدیر چندین حسابِ «سخن بزرگان» و همچنین یک وبسایت جملات قصار است. علاقهی او به جملات انگیزشی سود فراوانی برایش داشته و در حالی که هنوز یک شغل اداری در بخش صنعت وایرلس دارد، گفته که اخیرا از تبلیغ در وبسایتش، دو تا سه برابر درآمد معمولیاش پول درآورده است.
شان خیلی زود متوجه مقبولیت جملات انگیزهبخش شد. او ابتدا در ۱۹۹۸، ارسال ایمیلهای «تأمل روز» را آغاز و دامنهی وب HappyPublishing.com را ثبت کرد. پس از چند سال، او دربارهی بازاریابی اینترنتی و بهینهسازی موتورهای جستجو (SEO) مطالعه کرد و توانست کاری کند وبسایتش از اولین نتایج جستجوی عبارت «جملات انگیزهبخش» باشد.
شان، پس از مدتی به فیسبوک و توئیتر روی آورد. ابتدا تنها جملات متنی ارسال میکرد. متوجه شد که الگوریتم به منظم پیامگذاشتن امتیاز میدهند و ناگهان روزانه هزاران دنبالکنندهی جدید پیدا کرد. او با دیگر صفحات سخن بزرگان وارد معامله شد و محتوای صفحهی آنها را در صفحهی خود منتشر میکرد و در مقابل، آنها هم همین کار را برای او میکردند. پس از آن، او متوجه تاثیرگذاری عکسها شد و از تصاویر خوش رنگ و لعاب برای ارتقای کارش بهره گرفت.
شان درباره اینکه جملات الهامبخش واقعی چطور ساخته میشوند میگوید اگرچه او جملههای بلندتر و اسرارآمیزتر را از نویسندگانی مانند رالف والدو امرسون و آرتور شوپنهاور ترجیح میدهد اما دنبالکنندگانش واکنش زیادی به این جملهها نشان نمیدهند. او میکوشد چیزهایی را پیدا کند که بیشتر مردم دوست دارند؛ یعنی جملههای تکخطی ساده و نه چیزهایی که خودش عموما میپسندد.
اما چرا جملات انگیزهبخش برای برخی اینقدر مطلوب و در نظر برخی دیگر اینقدر مشمئزکنندهاند؟ گوردن پنیکوک، روانشناسی در دانشگاه رجینای کانادا، میگوید: برخی افراد بیش از بقیه مستعد هستند که نکات حکیمانه را به جملات بیمعنی نسبت دهند. کسانی که کمتر اهل تأمل هستند و احتمالا بیش از سایرین به مسائل فوق طبیعی معتقدند. پنیکوک در مطالعاتش متوجه شد که یک ویژگی رایج در صنعت جملات قصار ، استفاده از نام و تصویرِ گُلهاست که باعث میشود یک جمله از آنچه در زبان واقعی وجود دارد، مهمتر و مؤثرتر باشد.
پنیکوک در توضیح راز احتمالی استقبال عموم از جملات انگیزهبخش میگوید در نهایت، دوست داریم چیزهایی را به اشتراک بگذاریم که احساساتمان را عمیقا تحریک میکنند، حالا چه خبرهای جعلی باشد، چه جملههای الهامبخش!