داتیکا- آیا حق داریم که انقلاب دیجیتال را به خاطر سرعت بخشیدن زیاد به ضربآهنگ زندگیمان مقصر بدانیم؟ پاسخ جودی وایسمن استاد جامعهشناسی در دانشکده اقتصاد لندن به این پرسش منفی است. در مطلبی که از وایسمن در وبسایت ایان منتشر شده است او بر این مهم تاکید دارد که فناوری چیزی را عوض نمیکند، مگر آنکه خودمان بخواهیم. بنابراین شاید بهتر باشد به جای نقدِ فناوری، فرهنگِ فناوری را به نقد بکشیم. متن زیر چکیدهایست از مقالهی وایسمن که سجاد امیری آن را ترجمه نموده و توسط سایت ترجمان منتشر شده است.
این ادعا وجود دارد که محصولات فناوریهای دیجیتال زمان را منعطف کرده و نیز نوید صرفهجویی در زمان و آزادکردن وقت برای امور مهم زندگی را میدهند. اما اگر فناوری دیجیتال برایمان زمان میخرد، پس چرا بسیاری از ما همچنان در شتاب و عجلهایم؟ از نظر وایسمن فناوری دیجیتال تنها علت و چاره تنگنای زمان نیست. برخی معتقدند که راهحل واقعی در سمزدایی دیجیتال است. به عنوان مثال جاناتان فرانزن، رماننویس آمریکایی، معتقد است که نمیتوان با رایانهای که به اینترنت متصل است داستان ارزشمندی نوشت و یا اوجنی موروزوف، نویسندهی تأثیرگذار حوزهی فناوری دیجیتال میگوید که مجبور است تلفن همراهش را در گاوصندوق حبس کند تا بتواند فکر کند، بخواند و بنویسد. اما موضوع سمزدایی دیجیتال، توسط یک عدهی خاص، بخشی از معمایی گستردهتر و راهحلی محدود است.
وایسمن معتقد است که فناوری، ابزاری خنثی و مستقل از ارزش نیست بلکه ضرورتها و الزامهای آن از زندگی ما تاثیر میگیرند و به همان اندازه نیز آن را متحول میکنند. بنابراین فناوریها تبلور جامعه هستند. شکی نیست که کیفیت عینی گذشت زمان و تجربهی افراد از آن متفاوت است. به همین دلیل است که پرداختن به پژوهشهای استفاده از زمان در درک این مطلب اهمیت دارند. این پژوهشها نشان میدهند که در مجموع میزان زمان فراغت ما نسبت به گذشته کاهش نیافته است، اگرچه نسبت آن در میان گروهها و اقشار متفاوت، متغیر است. نتایج حاکی از آن است که در نیمقرن گذشته اوقات فراغت روی هم رفته تقریبا یکسان مانده است. اینجاست که نقش فناوری پررنگ میشود. فناوری هرگز بهتنهایی سرعت امور را بالا نمیبرد. بلکه این اتفاق بنابر خواست انسان امروزی در حال روی دادن است. مثلا بر مبنای آمارها، میزان زمانی که پدر و مادرها با فرزندانشان سپری میکنند، نسبت به گذشته افزایش یافته است نه کاهش. بنابراین مطابق با انتظارات فرهنگی ما، فناوریها در برخی از موارد باعث تندتر شدن و در موارد دیگر منجر به کندتر شدن امور شدهاند.
اما آیا فناوریهای دیجیتال، در کل، مسئول حس تنگنای زمانی ما هستند؟ از نظر وایسمن با اینکه انتظارات فرهنگی ما از سرعت، همیشه متأثر از نوآوریهای فناوری هستند، اما اغلب مطابق با پیشبینیها و دستورالعملها پیش نمیروند. بدون شک حوزهی مهندسی بر این فلسفهی ابزاری بنا شده است که جدیدترین، سریعترین و خودکارترین سیستمها عملا بهترینها هستند. اما خواست افراد نیز در دامن زدن به این رویکرد موثر است. وایسمن تاکید میکند که او اصلا دلتنگ روزگار طبیعیتر و کمتر دیجیتالیِ گذشته نیست. اما معتقد است که جنبشهای آهستگی و جرح و تعدیلهای فردگرایانه نمیتوانند مشکلاتی را برطرف کنند بلکه این اتفاق نیازمند تغییرات گستردهی اجتماعی و جمعی است. بنابرای اگر فناوری بخواهد در ساختن جهانی بهتر سهمی داشته باشد، افراد باید به دنیایی که خواستار زندگی در آن هستند بیاندیشند و خواستار تغیر روند موجود باشند.