داتیکا– پیج امیرحسین مقصودلو ملقب به امیر تتلو از سوی اینستاگرام بسته میشود. تلگرام کانال “آمد نیوز” را میبندد. بنیانگذار فیسبوک با اتهام دخالت در انتخابات آمریکا دادگاهی میشود و بسیاری از موارد مشابه. آن هم در عصری که به لطف اینترنت و شبکههای اجتماعی، بسیاری از افراد اذعان دارند در عصر آزادی بیان زندگی میکنیم. پس آیا آزادی بیان رویایی دست نیافتنی ست؟ خط قرمزهای محتوای آنلاین کدام اند؟
به گزارش داتیکا، یکی از قوانین متقن و معتبر که تقریبا بسیاری از کشورهای اروپایی و حتی غیراروپایی نسخه بومی شده آن را سرلوحه سیاستگذاری رسانهایشان قرار داده اند، قوانینی ست که اتحادیه اروپا وضع کرده است.
براساس سندی که در سال ۱۹۹۶ یکی از زیرمجموعههای اتحادیه اروپا، یعنی کمیسیون اروپایی تصویب کرد، خط مشیهای اصلی استفاده قانونی از اینترنت مشخص شد و به صورت کلی، سرنخهایی برای بومیسازی قوانین در کشورهای عضو بدست آمد. با سیاستهای این سند، باید با دو نوع محتوای “غیرقانونی” و “زیان رسان” مقابله شود. محتوای غیرقانونی میتواند شامل مواردی چون حریم شخصی، حق مالکیت فکری یا کپی رایت و حفاظت از دادههای کاربران باشد. همچنین محتوای زیانرسان شامل مواردی چون پورنوگرافی کودکان، قاچاق انسان و نژادپرستی میشود.
هر کدام از این موارد که به آنها اشاره شد، در کشورهای عضو اتحادیه بومیسازی میشوند. در کشورهای مذکور نیز، سازمانهای رسانهای سیاستهای خاص خودشان را دارند که به نوعی زیرمجموعه هر دو حساب میشوند. از طرفی هرکدام از حقوقی که در بالا بدانها اشاره شد ممکن است به صورت مفصل و جداگانه به آنها پرداخته شود. برای مثال، برای حفاظت از دادههایی که کاربران در اختیار رسانههای اجتماعی میگذارند، اتحادیه اروپا سند General Data Protection Regulation یا به اختصار GDPR را در سال ۲۰۱۶ تنظیم کرده است.
اگر سرنخی که از سیاستهای بالادستی رسانهها شروع شد را دنبال کنیم در نهایت به کاربران این رسانهها میرسیم. تقریبا همه ما تجربه عضویت در شبکههای اجتماعی مانند فیسبوک، توئیتر، اینستاگرام، تلگرام، پینترست، لینکداین و … را داشتهایم و میتوان به جرات ادعا کرد که بالای ۹۰ درصدمان برای تسریع فرایند ثبتنام، امضاهای فراوانی را ناخوانده ذیل فرمهای ثبتنامی زدهایم! این بخشی که کمترین توجهمان را خرج آن میکنیم دقیقا همان تعهدی ست که ما، به عنوان کاربران شبکههای اجتماعی، به شبکه اجتماعی که خواهان عضویتش هستیم میدهیم، تا قوانین و سیاستهای بالادستی را رعایت کنیم. قوانینی که در سطح همان رسانه، قوانین ملی و قوانین بینالمللی وضع شدهاند.
برای مثال، براساس مقررات اینستاگرام که از جانب ما پذیرفته شده است، ارائه خدمات جنسی و همچنین انتشار محتوای مربوط به سوءاستفاده جنسی از کودکان ممنوع است. به همین دلیل است که صفحه امیرحسین مقصودلو ملقب به تتلو از سوی اینستاگرام بسته شد. زیرا او مطالبی در این پلتفرم منتشر کرد که اینستاگرام آنان را مصداق دعوت به رابطه جنسی با دختران زیر سن قانونی دانست.
مثال دیگر زمانی ست که تلگرام به درخواست آذری جهرمی، کانال معاند آمدنیوز را از دسترس خارج کرد. زیرا محتوایی در این کانال منتشر شده بود که علنا به مخاطبان این کانال آموزش میداد چگونه ماموران را از پای درآورند، از اسلحه استفاده کنند و مواد منفجره بسازند. مواردی که از سوی تلگرام از مصدایق ترویج خشونت تلقی شد که در این پلتفرم ممنوع هستند.
شاید مشهورترین مثال خارجی از این موارد، دادگاهی شدن مارک زوکربرگ، بنیانگذار پلتفرم فیسبوک باشد. اتهام او دستکاری الگوریتمهای فیسبوک به نحوی بود که در نهایت به نفع یک کاندیدای انتخاباتی خاص، مطالب به کاربران پیشنهاد داده شده و در نهایت منتشر میشد. موردی که البته به تخطی کاربران شبکه اجتماعی از قوانین اشاره ندارد و مالک یکی از بزرگترین پلتفرمهای دنیا، به دلیل تخطی از قوانین ملی آمریکا دادگاهی میشود. زیرا حق حافظت از دادهها که برای کاربرانش محفوظ است را رعایت نکرده است.
پس میتوان نتیجه گرفت تفسیر آزادی بیان در دنیایی که روز به روز دیجیتالیتر میشود، افسار گسیختگی افکار و اطلاعات نیست. بلکه افراد در هر سطح استفاده از فناوری اینترنت، اعم از مالکیت یک هلدینگ رسانهای غولپیکر یا عضو ساده همان رسانه، موظف به پایبندی به یکسری قوانین از پیش وضع شده هستند که مانند چتری روی سر هر رسانه، کشور و منطقه قرار دارند.