داتیکا- با اینکه سرمایهداری همواره خود را از مدافعان سرسخت حیطهی خصوصی و آزادیهای فردی میداند اما در سالهای اخیر تلاش زیادی را برای نفوذ به شخصیترین لایههای زندگی افراد صورت داده است. حاصل این وضعیت شکل جدیدی از قدرت است که کتاب «عصر سرمایهداری نظارتی»، نوشتهی شوشانا زوبف، سعی کرده است تا به آن بپردازد.
مجلهی نیویورک ریویو آو بوکس مطلبی را در معرفی این کتاب در وبسایت خود منتشر کرده و وبسایت ترجمان نیز آن را با عنوان «مقاومت در برابر گوگل شاید سختتر از مقاومت در برابر ارتش نازی باشد» و ترجمهی محمد ملاعباسی منتشر کرده است. متن پیشِ رو چکیدهای از همین ترجمه است.
نظریات زوبف در کتاب «عصر سرمایهداری نظارتی» پیرامون نظریات اف. بی. اسکینر، روانشناس رفتاری مشهور شکل گرفته است. اسکینر اعتقاد داشت انسانها را میشود شرطی کرد و با پیشبینی رفتار افراد میتوانیم نوعی آرمانشهر تکنولوژیک بسازیم که در آن شهروندان یاد میگیرند از بدو تولد، جامعهمحور باشند. اما زوبف در مقابل این ایده، نسبت به تکنولوژیهای پیشبینیکننده رفتار مشکوک است. او میگوید که ما داریم به لطف گوگل، فیسبوک، و همپیالههای دیگرشان، به سوی نسخهای ویرانشهری از آیندهای که اسکینر ترسیم میکرد منحرف میشویم.
به عنوان مثال، فیسبوک و دیگر ابزارکهایی که روی موبایل ما هستند، پیوسته هر اطلاعاتی که بتوانند دربارهی ما جمع میکنند تا پروندهای برایمان بسازند. گوگل، به سهم خود، تمام جستجوها را نگه میدارد؛ ایمیلها را میخواند و هر جا که برویم با گوگلمپس و اندروید دنبالمان میکند. به این ترتیب، هر چیزی که برچسب «هوشمند» به آن خورده است، یعنی «تواناتر در نظارت».
از نظر زوبف هدف سیلیکونولی برخلاف آرمانشهر اسکینر، تنها سود است. به همین خاطر زوبف آن را «سرمایهداری نظارتی» مینامد. زوبف در این کتاب دو کار مهم انجام داده است. اولی اینکه که دربارهی رابطهی میان سرمایهداری و نظامهای کنترلِ توتالیتر چیزهایی به ما گفته است. دومی ارائهی فهمی بهتر دربارهی این که محافظت از آزادی انسانها در آینده یعنی چه؟
زوبوف میگوید در سالهای ابتدایی قرن بیستویکم چیزی دگرگونکننده در رابطهی میان سرمایهداری و حیطهی خصوصی رخ داد. آنچه پدیدار شد، از نظر او، شکل جدیدی از قدرت است که او آن را توتالیتاریسم ابزاری نامیده است. به اعتقاد زوبف، این شکل از قدرت، بر خلاف نظامهای دیکتاتوری، متکی به اجبار یا ترس نیست است، بلکه اتکای آن بر «مالکیت ابزارهای اصلاح رفتار» است. امروزه مسابقهای به راه افتاده است بر سر اینکه کدام شرکت میتواند دادههای بیشتری از کاربرانش جمعآوری کند، و این مسابقه ما را به عصر سرمایهداری نظارتی وارد میکند.
خواندن کتاب زوبف ما را به این موضوع رهنمون میسازد که محافظت از آزادی انسانها دیگر فقط موضوعی نیست که به حقوق شهروندی سنتی، مثلِ حق آزادی بیان یا تجمع یا رأیدادن محدود شود که از نظر ما سنگ بنای جامعهای آزاد هستند. آنچه ما نیازی فوری به آن داریم، چیز دیگری است: محافظت دربرابر کنترلِ رفتاری روزافزون و تکنیکهای پیشرفتهی پروپاگاندا. بنابراین قدم اول در این راه، بازاندیشی کامل در شیوههای جمعآوری داده است. چنین چیزی نهتنها به حیطهی خصوصی نیاز دارد، بلکه نیازمندِ سازوکارِ مستحکمی برای مبارزه با نظارت است. به عبارت دیگر، ما به قوانینی محتاجیم که جمعآوری دادههای رفتاری کلان را ممنوع کند.