داتیکا: به نظر میرسد در نتیجهی بروز و ظهور اپیدمی کووید ۱۹، بحرانها و تحولات بزرگی در کشورهای مختلف و در زمینههای گوناگون به خصوص در امر آموزش دانشاموزان و دانشجویان به وجود آمده است. در این میان مفهوم دسترسی نابرابر به دانش آنلاین و مفهوم شکاف دیجیتالی و پیامدهای ناشی از آن مورد توجه بسیاری از صاحب نظران و محققان قرار گرفته است. در این رابطه با منصور ساعی دکترای علوم ارتباطات و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی گفتگویی را ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید.
منظور از شکاف دیجیتال چیست و در حال حاضر بر چه پدیدهای دلالت دارد؟
شاید بتوان گفت شکاف دیجیتالی همان مفهوم مدرن شکاف آگاهی یا شکاف آنالوگی است. در دههی ۱۹۹۰ و قبل از ورود رسانههای دیجیتالی، ما با مفهومی تحت عنوان شکاف آگاهی یا شکاف آنالوگی مواجه هستیم. منظور از شکاف آگاهی پدیدهای است که در نتیجهی نابرابری عدم دسترسی شهروندان و مخاطبان به رسانههای سنتی که دارای مشخصههای آنالوگ هستند مثل رادیو، تلویزیون و مطبوعات به وجود میآید. به دنبال این مفهوم و در پی ظهور و بروز رسانههای دیجیتال به ویژه رسانههای مبتنی بر اینترنت و رسانههای صفر و یکی، مفهوم شکاف دیجیتالی توسط آقای ون دایک خلق شد. این مفهوم ناظر بر این موضوع است که در جامعه، یک نوع عدم تعادل در میزان برخورداری شهروندان و مخاطبان از رسانههای دیجیتالی مثل موبایل و اینترنت شکل گرفته است. همچنین این شکل از نابرابری مسائلی چون سواد اینترنتی، سواد دیجیتالی و نحوهی استفاده از این رسانهها را هم در بر میگیرد. در واقع شکاف دیجیتالی تنها محدود به ضریب نفوذ فیزیکی رسانهها نیست، بلکه نوع مهارت و سواد به کارگیری این فناوری را نیز شامل میشود.
پس از بروز پدیدهی کووید ۱۹ بسیاری از کشورها، خصوصا کشورهای در حال توسعه همچون ایران سعی کردهاند در زمینههای مختلف خصوصا بخش آموزش به فناوری دیجیتال و آموزش آنلاین روی بیاورند. چگونه محدودیتهای زمینهای و زیرساختی در کشور ما، باعث بروز شکاف دیجیتالی در امر آموزش شده است؟
یکی از موانع آموزشهای آنلاین یا آموزشهای دیجیتال بحث زیرساختهای ارتباطی، ضریب نفوذ رسانههای دیجیتال و هوشمند در میان تمام اعضای یک جامعه و همچنین مهارت به کارگیری و استفادهی آن است. به نظر من، کشور ما با توجه به محدودیتهای که در بحث امکانات زیرساختی و زمینهای وجود دارد، هنوز به طور کامل آمادهی استفاده از آموزشهای آنلاین نیست. به عنوان مثال چند درصد اعضای جامعهی ما، در حال حاضر به تلفن همراه هوشمند دسترسی دارند؟ این دسترسی صد در صد این نیست. شاید بتوان گفت تعداد کل تلفن هوشمند در جامعهی ما حدود پنجاه میلیون باشد. بنابراین در میان هشتاد میلیون جمعیت ایران، بخشی قابل توجهی از آنها از دسترسی به این امکان محروم هستند. این بخش از جمعیت اغلب شامل روستاها، جوامع محلی مناطق حاشیهای و نیز روستاها و شهرهای کوچک میشود که اتفاقا در برخی از این مناطق حتی آموزش آنالوگی نیز با دشواریهای متعددی رو به رو است.
به این معنی که دریافت برنامههای رادیویی تلویزیونی هم در آنجا با محدودیتهای قابل توجهی همراه است. چه رسد به اینکه امکانات آموزش دیجیتال از طریق رسانههای هوشمند همچون موبایل و اپلیکیشنهای دیجیتالی فراهم باشد. علاوه بر این چالشهای اساسی دیگری نیز وجود دارد. مثلا با اینکه ضریب نفوذ سیم کارت تلفن همراه در ایران بسیار توسعه پیدا کرده است و ما شاهد ضریب نفوذ تقریبا صدردرصدی سیم کارت تلفن همراه -چه ایرانسل، چه رایتل، و چه همراه اول- در کشور هستیم، اما با این حال تعداد تلفنهای هوشمندی که بتوان از طریق آنها به آموزشهای آنلاین متصل شد به اندازهی کافی نیست. بنابراین میتوان گفت که زیرساخت دریافت بخشی از برنامههای تعاملی با آموزشهای آنلاین همچنان وجود ندارد. از طرفی خود نظام آموزش و پرورش نیز برای این قضیه هنوز آمادگی کافی ندارد.
من فکر میکنم دربارهی سامانههایی که در حال حاضر وجود دارد، بسیارکوتاه مدت و مقطعی به آن توجه شده است. هنوز برنامهی چندان راهبردی برای آموزشهای دیجیتال وجود ندارد. به نوعی که در بحث بحران کرونا بیشتر نهادهای دولتی و نهادهای تخصصی آموزشی همگی بسیار غافلگیر شدهاند. البته بخشی از نیازهایی که اکنون در حال پاسخگویی به این امر است توسط بخش خصوصی در اختیار نهادهای دولتی قرار گرفته است. بنابراین لازم است که دیر یا زود به سمت آموزشهای دیجیتالی برویم. مهمترین مسالهی آن نیز آمادهسازی زیرساختها است. از جمله بهبود پهنای باند و سرعت اینترنت. به علاوه بخش مهمی از رسانههای تعاملی در ایران دچار فیلتر هستند و ما یک چالش اساسی نیز در آن حوزه داریم.
شما فکر میکنید که پیامدهای شکاف دیجیتالی در آینده چه خواهد بود؟
در مجموع شکاف دیجیتالی منجر به نوعی نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی خواهدشد. به این دلیل که افراد و گروههایی درون جامعه وجود دارند که همچنان به اینترنت، زیرساختهای اینترنتی و رسانههای دیجیتالی مبتنی بر اینترنت دسترسی ندارند. بنابراین در نتیجهی این وضع، چالشهایی مثل عدم توسعهی فردی، عدم برخورداری از توسعهی اقتصادی و به نوعی نابرابریهای اجتماعی را هم تجربه میکنند. به همین دلیل مبحث شکاف دیجیتالی به ویژه در حوزهی آموزش که بحث اصلی شما است بسیار اهمیت دارد. در حال حاضر در عرصهی بینالمللی، بیشتر آموزشها در حال رفتن به سوی آموزشهای آنلاین و دیجیتال است. به ویژه با توجه به بحران کرونا، این مساله جدیتر نیز شده و بحث دربارهی آموزشهای دیجیتالی مبتنی بر فناوریهای نوین، ارتباطات و اطلاعات قوت گرفته است. اما بروز شکاف دیجیتالی در نهایت به شکاف و نابرابریهای اجتماعی در برخورداری از آموزش برابر منجر خواهد شد و همان طور که عرض کردم شکافهای اجتماعی و شکافهای اقتصادی را در پی خواهد داشت. به طور قطع این نابرابریها بر روی آیندهی توسعهی یک جامعه اثرگذار است.
به نظر شما استفاده از این فناوری چه مزیتهایی را در پی خواهد داشت؟
به هر حال استفاده از هر نوع فناوری میتواند در نوع خود مزیتهایی را داشته باشد. بنابراین آموزشهای دیجیتال هم از این قاعده مستثنا نیست. مثلا میتواند به کاهش هزینههای دولت کمک کند. در واقع هزینهی آموزشهای فیزیکی در مدارس خیلی زیاد است. از جمله هزینههای مربوط به ادارهی مدارس، تامین امکانات مدرسه، هزینهی رفت و آمد دانش آموزان و معلمان و هزینههای چاپ و انتشار کتب. آموزشهای آنلاین می تواند از بسیاری از چنین هزینههایی جلوگیری کند. از طرف دیگر آموزشهای آنلاین میتواند به نوعی از هدررفتِ انرژی دانش آموزان، معلمان و کادر مدرسه جلوگیری کند و خستگیهای ناشی از کار مدرسه را کاهش دهد.
در واقع آنها در شرایط آموزش آنلاین در منزل و مراکزی که میخواهند حضور دارند و به این صورت میتوانند به شکل آنلاین از مزیتهای آموزش دیجیتالی برخوردار شوند. منتها در آموزش آنلاین، آموزش به شیوهی سنتی دیگر امکان پذیر نیست. مثلا اگر شما همان کلاس معمولی را ببرید به فضای رسانهای، به این معنی است که کار غیرحرفهای انجام دادهاید. در واقع در شرایط جدید، باید زمینهی شکلگیری یک تعامل و گفتگوی برابر و یک محیط خلاقانه، کاربردی و حرفهای از راه دور صورت بگیرد. حتی لازم است کیفیت آموزش آنلاین از کلاسهای حضور و فیزیکی بیشتر باشد. با لحاظ کردن چنین الزاماتی، قطعا آموزش دیجیتالی میتواند به رفع بحران محرومیت در نقاط دوردستی که امکان مدرسه رفتن وجود ندارد و معلمان به سختی میتوانند جابجا شوند، کمک کند. نکتهی دیگر این که باکاهش عبور و مرور در سطح شهر ودیجیتالی شدن آموزش، کمک شایانی به حفظ محیط زیست و کاهش آلودگی هوا خواهد شد و در کل سلامت انسانها بهبود خواهد یافت. با این حال این امر قادر است تعاملات فیزیکی و حضور افراد در کنار هم را تحت تاثیر قرار دهد. به این معنی که ارتباطات عادی انسانی را به فضای دیگری میبرد و شاید این مساله از چالشهای مهم امروز ما هم باشد.
نقش دولت در تسهیل کاربرد فناوری دیجیتال و ایجاد فضای برابر چیست؟
قطعا دولت میتواند نقش مهمی را در این زمینه ایفا کند. به علت این که کار دولت سیاست گذاری، برنامه ریزی و تامین بودجهی زیر ساختهای آموزشی است. در ایران که یک منطقهی وسیع جغرافیایی را در بر گرفته و باید این کار در یک گسترهی ملی فراگیر انجام شود، نقش دولت از اهمیت بالایی برخوردار است. قطعا برای تامین زیرساختهای موردنظر، به اختصاص بودجهی کافی دولت برای تامین منابع خدمات آموزش آنلاین و دیجیتالی و همچنین همت دولتمردان نیاز است. به علاوه دولت برای قانون گذاری خود در این زمینه به همیاری مجلس شورای اسلامی نیاز دارد. از طرفی پشتوانههای نهادهای بالادستی هم نیاز است. همچنین استفاده از ظرفیت های سازمان های مردم نهاد و انجمن های علمی ضروری است تا بتوانند به توسعهی این نوع آموزش کمک کنند.
آیا در صورت تداوم باید منتظر بروز بحرانهای دیگری باشیم؟ این بحرانها کدامند؟
قطعا در آینده بحرانهای دیگری پیش خواهد آمد. از حوادث طبیعی همچون سیل و زلزله گرفته تا بسیاری از بحرانهای دیگر همچون انواع اپیدمیها و پاندمیها. بنابراین باید از همین الان این آمادگی در کشور وجود داشته باشد. در واقع همین مسالهی بحران کرونا باید به یک درس و تجربهی ملی برای دولتمردان و سیاستگذاران منجر شود. مثلا چنین طرحهایی در حوزهی آموزش دیجیتال باید به آییننامهی برنامههای اجرایی در نهادهای آموزشی تبدیل شود تا به کاهش شکاف دیجیتال و آموزشهای برابر، انسانی و فراگیر کمک کند و در نتیجه شهروندان فعال و کنشگری تربیت بشوند و به نوعی عدالت اجتماعی و عدالت آموزشی هم برقرار شود.