اگر مردم با روزنامه خبرها و تحلیل ها را «می خوانند» و اگر با تلویزیون پای اخبار و گزارش های خبری «می نشینند» حالا با گوشی های همراه هجوم خبرها را با حرکت انگشت «رد» میکنند
به گزارش داتیکا به نقل از عصر ایران، امید جهانشاهی، پژوهشگر رسانه، در یادداشتی نوشت: انتخابات سالهای اخیر در بریتانیا، آمریکا، هلند، فرانسه، ایتالیا، استرالیا، نروژ و اوکراین نشان میدهد که پوپولیسم امروز یک پدیدۀ جهانی است و به خصوص بعد از پیروزی ترامپ به یکی از داغ ترین موضوعهای مورد بحث در حوزه رسانه و سیاست تبدیل شده است.
قوت گرفتن جریانهای پوپولیستی البته دلایل متعددی دارد که یکی از آنها و یا به عبارت دقیق تر یکی از بسترهای تقویت کننده آن را شبکهها یا رسانههای اجتماعی دانستهاند.
برخی از محققین معتقدند «ساختار فنی» رسانههای اجتماعی در تقابل با اصول دموکراسی است.
یکی از اصولی که دموکراسی را ضمانت و تقویت میکند «گفت و گوی آگاهانه» در مورد مسایل عمومی است. از همین رو روزنامهنگاری را پایهای برای دموکراسی خواندهاند.
شبکههای اجتماعی؛ در خدمت پوپولیسم یا دموکراسی
میزگردهای چالشی تلویزیونی و یا یادداشت ها و مصاحبههای چالشی در روزنامهها، نوعی گفت و گوی جمعی درباره مسایل جامعهاند. روزنامه نگاری حرفهای با برخورد بی طرفانه، رعایت توازن و توجه به جامعیت، در واقع آگاهانه بودن این گفت وگوها را در ظرف گفت وگوی ملی یعنی رسانههای مستقل و توانمند تضمین می کند.
با رسانههای اجتماعی اما روزنامه نگاری سیاسی به تدریج سطحی و احساسی شده است. فقدان دروازهبانی خبری درها را بر انبوه متراکمی از اخبار جعلی گشوده و کوتاهی پست ها و شتاب خبرها و توفان لایک ها و وایرالها مجالی برای روزنامه نگاری تحقیقی نگذاشته است.
اگر مردم با روزنامه خبرها و تحلیل ها را «می خوانند» و اگر با تلویزیون پای اخبار و گزارش های خبری «می نشینند» حالا با گوشی های همراه هجوم خبرها را با حرکت انگشت «رد» میکنند.
کمرنگ شدن خواندن و درنگ برای تأمل در تحلیل، مخاطب را سطحی و احساسی و کم حوصله میکند. از دیگر سو، این سطحی و احساسی و کم حوصله شدن در تحلیل اخبار با امکان تولید محتوا همراه شده است.
اصطلاح «قدرت در جیب» به این معناست که حالا هر مخاطب با داشتن گوشی همراهی در جیب، گویی قدرتی همراه دارد که میتواند بخشی از گفت وگوی سیاسی جمعی شود.
این مهم اگرچه در نگاه نخست صورتی دموکراتیک دارد و برخی محققین نیز آنرا دموکراسی مبتنی بر «تکنولوژی آزادی» توصف کرده اند؛ اما تجربه نشان داده است که در عمل ظرفیتی برای پوپولیستها فراهم می کند.
چون بر اساس ساختار فنی رسانه های اجتماعی، مردم در الگوریتمی که به وسیلۀ حبابهای فیلتر تعریف شده با جهان سیاست مواجه میشوند. آنها درون حباب های گروه دوستان شور میگیرند و با کلیشه هایی که لازمۀ کوتاهی پیامهاست بر مخالفان میتازند.
وقتی مردم با رسانههای اجتماعی وارد ارتباطات سیاسی میشوند، ظرفیت و مجالی برای «ارتباطاتِ شخصی شده» و مبتنی بر احساس فراهم می شود که بستری برای قوت گرفتن پوپولیستها فراهم میکند. تحقیقات نشان داده در رسانههای اجتماعی مردم تجربههای احساسی قویتری دارند.
همچنین در این رسانه ها همیشه مسایل جدی عمومی مورد توجه قرار نمیگیرند. مخاطب سطحی و کم حوصله ترجیح میدهد اخبار جدی را نخواند و تنها مصرف کنندۀ محتوای غیر سیاسی و شوخیهای سیاسی باشد و این به تقویت حرکت های ضد عموم (counter publics) کمک میکند.
رشد رقابت برای گرفتن توجه مخاطب، رسانه را به تبعیت از این میل مخاطب وامیدارد و به عنوان مثال، رسانه ها سراغ نوشتن تیترهایی می روند که طعمهای برای کلیک کردن (click-bait) باشد. این همان چیزی است که برخی محققین بر آن «منطق ارتباطات پوپولیستی» نام نهادهاند.
این منطق فضا و بستری مهیا ساخته تا پوپولیست ها ایدیولوژی خود را تقویت کنند.
تحقیقات نشان داده پیام های پوپولیستی در مقایسه با پیام های غیر پوپولیستی لایک بیشتری میگیرند.
در تحقیقی در سال ۲۰۱۸ پیامهای رقبای اصلی انتخاباتی در ایتالیا در چهار هفته قبل از انتخابات در فیس بوک آنها بررسی شد و نشان داد پیام های پوپولیستی در مقایسه با پیام های غیر پوپولیستی به مراتب لایک بیشتری گرفتهاند.
در واقع پوپولیستها با رسانههای اجتماعی می کوشند با شخصیسازی، حمله به رویههای جا افتاده و نهادها (به خصوص نهادهای سیاسی و رسانههای رسمی) و نیز احساسی و جذابسازی و ساده سازی مسایل به منظور تحریک عواطف انسانی و با استفاده از زبانی عامی و خیابانی درباره مسایل مهم عمومی سخن بگویند که هر چند در نگاه نخست، ظاهری مردمی دارد اما در حقیقت استفاده از تکنیک «ساده سازی» است.
آنها از این تکنیک برای جذاب سازی سازی پیام ها، کم کردن پیچیدگی و مبهم کردن ویژگیهای ایدیولوژی شان استفاده می کنند تا هرچه موثرتر مردم را تحت تاثیر قرار دهند.
اینکه چرا در برخی کشورها پوپولیسم رشدی قابل توجه داشته است ودر برخی رشدی ناچیز و یا نامحسوس اما به عوامل مختلفی بستگی دارد از جمله سیستم رسانه ای، فرهنگ و الگوهای مصرف رسانهای، میزان اعتماد سیاسی و … ولی در هر صورت می توان گفت رسانه های اجتماعی دوران تازه ای از ارتباطات و گفت و گوهای سیاسی را آغاز کردهاند.
امروزه بدون توجه و تأمل در ابعاد و تاثیرات این رسانهها بر انتخابات، سیاست و روزنامه نگاری نمیتوان در مورد احتمالات آینده دموکراسی در کشوری سخن گفت.