داتیکا- در هفتهی که گذشت، نام فردی به عنوان متجاوز سریالی به دختران دانشجو در فضای مجازی بر سر زبانها افتاد. این ماجرا از آن جایی شروع شد که چند نفر از دختران دانشجو تصمیم گرفتند بالاخره سکوت خود را بشکنند و دربارهی تجربهی تجاوز خود و دوستانشان در فضای عمومی حرف بزنند.
این موضوع خیلی زود با دعوت این دختران از دیگر قربانیان تجاوز در توییتر با هشتگ کیوان_امامی تبدیل به ترند شد. پس از این اتفاق زنان دیگری نیز شروع به اظهارنظر دربارهی تجربیات مشابه خود در این زمینه کردند و در این میان نام بسیاری از افراد شاخص و هنرمندان به عنوان متجاوز یا آزارگر جنسی خبرساز شد.
مدتی قبل نیز یک برنامهی مستند دربارهی تجربیات خبرنگاران زن از آزار جنسی در فضای مجازی دست به دست گردید، مبنی بر اینکه خبرنگاران زن در ایران از امنیت کافی برخوردار نبودهاند و سالها در محل کار یا از سوی مصاحبه شوندههای خود که اغلب افراد سرشناسی هستند مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند.
این اتفاقات بار دیگر توجه بسیای را به قابلیتهای رسانههای اجتماعی به عنوان ابزاری برای افشاگری و بدل شدن آن به صداهای فروخورده جامعه جلب کرد. این نخستین بار نیست که رسانههای اجتماعی در دنیای مدرن، بدل به تریبون افرادی میشوند که گاها در جامعه هیچ پشتوانهی محکم و صدایی رسا ندارند. در طول این سالها، رسانههای عمومی به کرات دست به افشاگریهای متعددی زدهاند؛ از روزنامهها گرفته تا تلویزیون و رادیو و در سالهای اخیر اینترنت و فضای مجازی. این در حالی است که در سالهای اخیر دسترسی گستردهی کاربران و مردم عادی به اینترنت سبب شده است که جریانها و جنبشهای مردمی سرنوشتسازی در کشورهای مختلف شکل بگیرد؛ از جنبشهای مربوط به خشونت علیه زنان و جنبش me too گرفته تا جنبشهای مربوط به محیط زیست و جنبشهای سیاسی و ورزشی دیگر.
در این میان جنبش me too از جمله جنبشهای قدرتمندی است که توانسته از رسانه در جهت پیشبرد اهداف خود به خوبی بهره بگیرد. این جنبش از ماجرای اعتراض به رأی اعتماد نامزد دیوان عالی، قاضی «برت کاوانا» به جرم آزار جنسی شروع شد و با پیوستن زنان سرشناس هالیوود به آن و محکوم شدن تهیهکننده سرشناس هالیوودی «هاروی واینستین» تا امروز ادامه یافت.
در پی این افشاگریها زنان توانستند دست بسیاری از متجاوزان قدرتمند را رو کنند و بسیاری از آنها را وادارند تا ظلم و گناهی که بر زنان روا داشتهاند را پذیرفته و تاوان اشتباهاتشان را بدهند. اگرچه در این میان عدهی زیادی از آزارگران توانستند از زیر بار محکومیت قضایی قسر در بروند اما این موضوع باعث دلسردی و عقبنشینی بسیاری از زنان در کشورهای مختلف نشده است.
مبارزهی زنان علیه آزارجنسی و ناامنی محل کار و افشاگریهای مربوط به آن اتفاق تازهای نیست. شاید بیش از یک قرن تلاشهای زنان در این زمینه از گوشه و کنار جهان به گوش رسیده است. زمانی که زنان نمیتوانستند از طریق قانونی حقوق پایمال شدهی خود را ثابت کنند و دست به انتشار مکتوب تجربههای خود از طریق اعلامیهها، روزنامهها و کتابها زدند.
این تلاشها که اغلب در جهت همراهی افکار عمومی صورت میگرفت تا به امروز همچنان از طریق رسانههای مدرن مثل اینترنت ادامه دارد. تداومی که موید این مطلب است که آزارهای جنسی در طول سالها همچنان با شدت تداوم داشته و در جایی که قوانین هنوز هم در این زمینه ناکارآمد هستند، راهی به جز همراهی و همدلی عمومی برای مبارزه با آن وجود ندارد. با این حال نقطهی پایان این مبارزه هنوز معلوم نیست و تا نهادینه کردن آن در فرهنگ همهی جوامع راهی طولانی در پیش روی زنان است.
نویسنده: آرزو حسینی