داتیکا- همانطور که انتظار میرفت، سیوهشتمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، پر بود از حواشی که حتی بر متن این مراسم هم سایه انداخته بودند. چنین فستیوالهایی برای بسیاری از صنایع، به ویژه صنایع رسانهای، ویترین مناسبی برای ارائه خدمات فراهم میآورند. اما پوشش کامل این مراسم، به خصوص در شب اختتامیه، انتقادات فراوانی به همراه داشت. مسالهای که این سوال را در ذهن ایجاد میکند که آیا واقعا عصر وابستگی به صداوسیما برای دنبال کردن مستقیم چنین مراسمی به پایان رسیده است؟
به گزارش داتیکا، سیوهشتمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر در شرایط خاصی برگزار شد که آن را از همه ۳۷ دوره گذشته آن متمایز میکرد. از طرفی از دو حادثه تلخ ملی، یعنی ترور سردار سلیمانی و سقوط هواپیما، مدت زیادی نگذشته بود. از طرفی هم برخی اهالی سینما، تصمیم به انصراف از حضور در این جشنواره گرفته بودند. در نتیجه حواشی جنجالی این جشنواره حتی پیش از آغاز رسمی آن هم شروع شده بود.
حساسیتهای بالای جشنواره امسال باعث شده بود که علاوه بر مخاطبان پای ثابت همیشگی جشنواره، توجه مخاطبان عمومی گستردهتری هم به جشنواره فجر شماره ۳۸ جلب شود. برای مثال، در زمان برگزاری جشنواره فجر، کلیپ سخنان شهاب حسینی و کنایههایی که به برخی اهالی سینما زد، حسابی بین مردم دست به دست شد.
با کنار هم قرار دادن قطعات پازلی که در بالا اشاره کوچکی به آنها شد، میتوان به این تصور کلی رسید که پوشش کامل جشنواره فجر، برگ برنده بزرگی برای رسانههای داخلی به شمار میرفت. اما صداوسیما به عنوان متولی اصلی پخش صوت و تصویر فراگیر، عملکرد بسیار بحث برانگیزی در این میان از خود نشان داد. برای مثال، پوشش زنده مهمترین مراسم سینمایی و چه بسا هنری کشور، به شبکه نمایش سپرده شد. شبکهای تلویزیونی که حتی دسترسی به آن برای بسیاری از افراد مقدور نیست. زیرا پیش نیاز اصلی تماشای این شبکه تلویزیونی داشتن گیرنده دیجیتال است.
بلوغ IPTV ها در برابر غروب رسانه ملی
در برابر این عملکرد از سوی رسانه ملی، تلویزیونهای اینترنتی تعاملی موسوم به IPTV ها عملکرد قابل قبولی در پوشش مراسم داشتند. کاربرانی که قصد تماشای زنده جشنواره فجر را داشتند، کافی بود تنها به اینترنت متصل باشند و با استفاده از تلویزیونهای تعاملی، مانند لنز ایرانسل، پوشش تصویری کامل مراسم را تجربه کنند. درست برخلاف نسخهای که صداوسیما برای مخاطبانش پیچید. یعنی تماشای زنده مراسم از شبکه نمایش، که به یک دستگاه گیرنده دیجیتال متکی بود.
یک نکته مهم دیگر، پوشش تصویری بدون تقطیع و کامل جشنواره فجر ۳۸ از سوی IPTV ها بود. برای مثال، کاربرانی که اختتامیه جشنواره فجر را در شبکه نمایش دنبال میکردند، با تقطیع تصاویر، بسیاری از بخشهای مهم مراسم را از دست دادند. مثلا زمانی که امیر آقایی، پس از دریافت سیمرغ بلورینش قصد داشت تا انتقادی از یکی از مجریهای صداوسیما داشته باشد، شبکه نمایش پوشش زنده مراسم اختتامیه را قطع کرد. اما درست در همین زمان، کاربرانی که پوشش زنده مراسم اختتامیه را از لنز ایرانسل دنبال میکردند، لحظهای از مراسم را هم از دست ندادند.
در حالی که عمر شبکههای تلویزیونی تعاملی در ایران به پنج سال هم نمیرسد، به نظر اوج بلوغ را در این فناوری شاهد هستیم. زیرا هرچه میگذرد، تجربه کاربران در استفاده از IPTV ها لذت بخشتر میشود. درست در چنین شرایطی، نارضایتی از نحوه عملکرد صداوسیما، روز به روز افزایش مییابد. مسالهای که باید فکری اساسی برای آن شود تا بیش از این شاهد ریزش مخاطبان رسانه ملی نباشیم.
از آنجایی که حداقل در سی و هشتمین جشنواره بین المللی تجربه پوشش زنده IPTV ها بسیار موفقتر از صداوسیما بود، میتوان سیمرغ بلورینی نمادین به شبکههای تلویزیونی تعاملی اهدا کرد. شاید در جشنواره فجر سال آینده، برنده این رقابت تغییر کرده باشد. اتفاقی که حداقل با عملکرد کنونی دور از ذهن به نظر میرسد.