در شرایطی که تب داغ استارتاپها با موفقیتهای چشمگیر آنها در بازار ایران و جهان فراگیر شده است، نکتهای در این میان مغفول مانده است. آیا برای موفقیت کسبوکار و سلطه بر بازار، حتما نیاز به ایدهای بکر و تازه داریم یا با اصلاح هوشمندانه ایدههای پیشین هم میتوان ره صدساله را یک شبه رفت؟
به گزارش داتیکا، این روزها یکی از محبوبترین روشهای کسب درآمد، به خصوص در میان قشر تحصیل کرده، راه اندازی استارتاپ است. موضوعی که از نظر زمانی هم با دوران گذار از زندگی سنتی به زندگی هوشمند و ماشینی تطبیق یافته است. بسیاری از نظریات اقتصادی جدید، از جمله نظریات اقتصاد تکاملی، پیشرفت در زمینه تکنولوژی و نوآوریهای فناورانه را امری مثبت تلقی میکنند که مهمترین پیامد آن پیشرفت سطح درآمدی و رفاه مردم است. موردی که شاید دیگر تصورش برای ما سخت نباشد. زیرا مصداقهای بارزی از آن را مشاهده کردهایم. برای مثال ورود تاکسیهای اینترنتی به زندگی ما، علاوه بر سهولت در رفت و آمد بسیاری از افراد، اشتغال عده کثیری را هم به همراه داشت. به عبارتی دیگر، با ورود نوآورانه یک تکنولوژی – در مثال تاکسی اینترنتی، تکنولوژی نرمافزاری- افزایش در شاخصهایی چون سطح درآمد، اشتغال و … هم حاصل شد.
این ادعا که امروز، در ذهن هر دانشجویی، حداقل یک بار ایده راه انداختن استارتاپی گذر کرده است ادعای گزافی نیست. این که چرا بسیاری از این ایدهها در همان مرحله شکلگیری ایده باقی مانده یا میمیرند در حوصله این مطلب نیست. اما بخشی از ماجرا که قصد تمرکز بر روی آن را داریم آن است که لزوما برای شکلگیری یک استارتاپ نیاز نیست تا ارزش افزوده جدیدی را خلق کنید. گاهی با کم هزینهتر کردن ارزش افزوده دیگران –از نظر مالی، زمانی، تسهیل فرایندهای موجود و …- میتوانید غوغا به پا کنید. برای اثبات حرفمان، نمونهای برجسته از بازار جهانی را بررسی میکنیم.
اپل، پیشگام موسیقی دیجیتال
شرکت اپل، محصولات سختافزاری و نرمافزاری فراوانی تولید میکند. برخی از این محصولات، گاه تخریب خلاقی در بازار شکل داده اند. به این معنی که با ورود یک محصول به بازار، بازار فروش محصول مشابه پیشین به کلی از بین رفته و بازار جدیدی برای محصول نوآورانه جدید ایجاد میشود.
اگرچه فرمت MP3 تاثیر بسزایی در دیجیتالی شدن موسیقی ایفا کرد اما ایده اپل، انتظارات را فراتر برد. شرکت اپل موفق شد با ارائه آیپاد در حوالی سال ۲۰۰۱، گام بلندی در راستای گسترش استفاده از گوشیهای هوشمند جیبی و قابل حمل بردارد. موردی که روی بازار موسیقی هم به شدت تاثیرگذار بود و از همین جا بود که کم کم هندزفریها به جعبه موبایل راه پیدا کردند، گوشیهای اکسپرس موزیک به بازار عرضه شدند و فرمتهای مختلف پخش موسیقی در موبایلها قرار داده شدند. به بیانی سادهتر، اپل موسیقی را از رایانههای شخصی، ضبط صوتها، خودروها و … به داخل جیب افراد برد.
یکی از مهمترین پیامدهای ایده خلاقانه اپل آن بود که سیستمی شکل گرفت که در آن مخاطب به صورت دیجیتال، با پرداخت حق مولف و خرید اثر، به راحتی موسیقی مورد علاقه خود را خریداری و گوش میکرد. بدین ترتیب، تخریب خلاقانهای در بازار تولید آلبومهای فیزیکی موسیقی شکل گرفت و رفته رفته استقبال مخاطبان موسیقی از نسخه دیجیتالی آهنگها و آلبومهای موسیقی افزایش یافت. اتفاقی که برای اپل، چیزی حدود یک دهه سودآوری انحصاری به همراه داشت و هرگز هیچ رقیبی نتوانست به سهم بازار قابل توجهی در بازار دیجیتال موسیقی دست پیدا کند.
اسپاتیفای، شکوفایی یک ایده
شرکت اسپاتیفای حوالی سال ۲۰۰۸ در سوئد تاسیس شد. ایده اصلی آن بود که به جای خریداری تک تک آهنگها و آلبومها توسط مخاطبان موسیقی، پخش و شنیدن آهنگها مورد توجه قرار بگیرد. یعنی افراد به جای آنکه برای گوش دادن یک آهنگ یا آلبوم پول بپردازند و هنرمندشان از این فروش به سود مالی برسد، مانند یک کتابخانه عمومی، مخاطبان موسیقی حق عضویت بپردازند و بتوانند بینهایت از نسخههای موجود در این کتابخانه موسیقایی استفاده کنند. با اتکا بر سیستم کپی رایت دیجیتالی DRM-protected رعایت حقوق هنرمندان و تولیدکنندگان موسیقی هم تضمین شد. در نهایت هر هنرمند به نسبت مقداری که آهنگهایش در اسپاتیفای شنیده شود، ماهیانه سود میبرد. این یعنی یک بازی برد – برد. از طرفی با هر بار شنیده شدن موسیقی یک هنرمند، سود مالی عایدش میشود، نه تنها یک بار با خریده شدن ترک یا آلبومش. از طرفی هم مخاطبان موسیقی میتوانند با پرداخت حق عضویت این کتابخانه آنلاین موسیقی بینهایت موسیقی گوش کنند.
استقبال از این طرح به حدی گسترده بود، که علیرغم نارضایتی اولیه عدهای از هنرمندان، به سرعت بازار موسیقی متحول شد. همانطور که گفته شد پیش از این بازیگر اصلی صنعت موسیقی دیجیتال اپل بود. براساس آمار منتشر شده، اگر از اوایل سال ۲۰۱۵، تا حوالی بهار ۲۰۱۹ را بررسی کنیم، مخاطبان موسیقی نسخه اپل با روندی صعودی به ۶۰ میلیون نفر در سراسر دنیا رسیدهاند. موردی که برای اسپاتیفای در همین مقطع زمانی، حدود ۲۳۲ میلیون نفر است. یعنی در حال حاضر مخاطبان اسپاتیفای چیزی حدود ۴ برابر اپل هستند! چیزی حدود ۱۰۸ میلیون نفر یعنی حدود نیمی از مخاطبان اسپاتیفای، از نسخه پریمیوم اسپاتیفای استفاده میکنند و حق اشتراک میپردازند. نیم دیگر مخاطبان هم با استفاده رایگان از این برنامه، مورد هدف تبلیغات اسپاتیفای قرار میگیرند و به عبارتی سودآوری مالی تک تک اعضا برای اسپاتیفای تضمین شده است.
هشدار به تاجران، مراقب تندباد تخریب خلاق باشید!
با این مورد کاوی بالا، قصد بر آن بود که نشان دهیم برای نوآوری و پردازش یک ایده، لزوما نیازی نیست از صفر شروع کنیم و وارد قلمرویی شویم که تاکنون کسی به آن ورود نکرده است. بلکه میتوان با اصلاح یک ساختار ارزش افزودهای موجود و کم کردن هزینه فرایندهای گوناگون آن، ارزش افزوده جدیدی را به بازار عرضه کنیم. مانند نگاه متفاوتی که اسپاتیفای به بازار موسیقی داشت و موفق شد پیشگام اصلی این حوزه را کنار بزند و گفتمان جدیدی در این صنعت ایجاد کند. بخش هیجان انگیز ماجرا آن است که اتفاقی که برای اپل رخ داد، هر لحظه ممکن است برای خود اسپاتیفای هم رخ دهد! کدام تاجر عاقل است که تضمین دهد در ساحل امن آرامش کسب و کارش، گرفتار تندباد تخریب خلاق نخواهد شد؟