روزهای قرنطینه!

پیشنهاد مطالعه رمان «خشکسالی»/ “ضد آرمانشهر” به روایت آخرین بازمانده‌ از خیال‌پردازان بزرگ

داتیکا: داستان‌های علمی‌ تخیلی و فانتزی، تنها قصه‌هایی برای سرگرم شدن نیستند؛ نویسندگان این داستان‌ها، فیلسوفانه درباره شیوه زندگی انسان‌ها در زمان حال می‌گویند و بعد می‌کوشند تصویری روشن از آینده را ترسیم کنند؛ «خشکسالی»، اثر جی.جی.بالارد یکی از همین رمان‌هاست. رمانی نفس‌گیر درباره‌ی خشک شدن کره‌ی زمین و مرگ آب، چیزی شبیه آخرین روزهای حیات و تلاش آدمیان برای حفظ آرزوهای بر باد رفته.

به گزارش داتیکا، «خشکسالی»، دومین کتاب از سه‌گانه مشهور جیمز گراهام بالارد، معروف به جی.جی.بالارد از مهم‌ترین نویسندگان ادبیات معاصر انگلستان است. این تریلوژی درباره شرایط آخر‌الزمانی و وضعیت آپوکالیپسی جهان و همچنین پیش‌بینی‌های او از آینده‌ی بشریت است. اولین جلد از این تریلوژی، «دنیای بلور» درباره جنگلی است در کنگو که کم کم تبدیل به بلور می شود و به اعتقاد بالارد این نشانه‌ای است از دو مسئله مهم و البته متفاوت؛ یکی نابودی خود جنگل و دیگری تبدیل آن به بلورهایی زیبا. اما موضوع اصلی بحث ما رمان «خشکسالی» یکی از مهمترین آثار بالارد است. داستانی خواندنی درباره بحران جهانی آب که انسان‌ها در آینده‌ای نزدیک دچار آن خواهند شد. «خشکسالی»، همچنان که از اسمش پیداست به خشکسالی مربوط می‌شود. بی آبی بحرانی است که زمینیان را زمینگیر کرده؛ بارانی نمی‌بارد، رودخانه‌ها خشک شده‌اند و انسان‌ها در انتظار مرگ هستند.

این اثر بالارد بی توجهی بشر به طبیعت و در پی آن، قهر و روی گردانی طبیعت از انسان را به نمایش می گذارد. شخصیت محوری داستان، دکتر چارلز رانسوم، در طول داستان همواره پا در جایی می‌گذارد که پیش از او، خشکسالی رسیده و نشانه های آبادانی و زندگی را کمرنگ کرده و در مواردی هم از بین برده است. بی حرمتی به زمین در این رمان بی پاسخ نمانده و طبیعت بدون این که با کسی تعارف داشته باشد، با زمینی‌ها همان کاری را می‌کند که با نشانه‌های طبیعت، مثل زمین، دریا، کوه‌ها و جنگل‌ها کرده‌اند.

جی.جی. بالارد نویسنده‌ای قصه‌گو است. زبان ساده و سر راست او در «خشکسالی» مخاطبان بسیاری پیدا می‌کند. شاید همین ویژگی بالارد است که بسیاری از آثار او را به آثاری پر مخاطب تبدیل کرده است. در «خشکسالی» همین زبان و ساختار ساده عواملی هستند که اثر را خوش خوان کرده‌ است. کاراکترها به غایت شفاف توصیف و تصویر شده‌اند، رویدادها بی هیچ پیچیدگی‌ای بازنمایی می‌شوند و روابط بینافردی در این رمان گویی در پرده‌ی سینما نمایش داده شده‌‍‌اند. همه‌ی این‌ها باعث می‌شود بپنداریم بالارد رمانی نوشته است که نیازی به تاویل هیچ کس برای شفاف‌ شدن قصه‌اش ندارد.
معمولا در مواجهه با آثار بالارد، با مایه‌هایی از خشونت و جنون روبه‌رو می‌شویم که گاه شکلی افراطی به خود می‌گیرند، اما در «خشکسالی» عنصر خشونت به مثابه شکلی از رفتارِ طبیعی بروز می‌کند. این مسئله ارتباط دوسویه‌ای با قصه، وجوه تماتیک آن و نحوه‌ی اجرای بالارد دارد. بالارد در این رمان انتقاد کوبنده‌ای به فرهنگ سرمایه داری آمریکایی‌ها دارد. آنچه بالارد را می‌آزارد مصرف‌گرایی نظام سرمایه‌داری است که صرفا برای توسعه‌ی اقتصادی شکل گرفته است. اما این پیشرفت و توسعه در گرو از بین رفتن مهم‌ترین منابع حیاتی بشر است. بالارد در رمان «خشکسالی» از مهم‌ترین این منابع حیاتی، یعنی آب، و نبود آن نوشته است. این آینده، اما آینده‌ای بس نزدیک به نظر می‌آید. تفاوت عمده‌ی این رمان بالارد با دیگر آثار هم رده‌ی آن در جرگه آثار آپوکالیپسی در همین مسئله است که آینده‌ی به تصویر درآمده‌ در «خشکسالی» کاملا ملموس است.

خشکسالی را می‌توانیم در ذیل آثار موسوم به ادبیات آخرالزمانی یا پسارستاخیزی یا همان ادبیات آپوکالیپتیک طبقه بندی کنیم. بالارد یکی از برترین نویسندگان ژانر علمی تخیلی و از نویسندگان گونه ادبیات پادآرمانشهری است؛ از آن بدبین‌ها و سختگیرهایشان؛ از آنهایی که هر کتابشان را می‌شود یک نقد جدی بر روزگار مدرن دانست؛ از تکنولوژی‌های جدید گرفته تا روابط اجتماعی و فرهنگی. بالارد در این رابطه می گوید: «ژانر علمی‌ تخلیی را به صورت اتفاقی کشف کردم. تحت تأثیر این ژانر قرار گرفتم اما هیچ وقت به سبک رایج علمی‌ تخیلی آن زمان ننوشتم. سوررئالیسم را با آغوش باز در بر گرفتم؛ و روانکاوی را که رابطه نزدیکی با سوررئالیسم دارد. این دو در کنار هم نشانگر هدفی است که برای دستیابی به آن تلاش می‌کردم.»

اگر بخواهیم همه آثار بالارد را در یک جمله خلاصه کنیم، احتمالا ً چیزی شبیه این می‌شود: «او ترسیم کننده ضد آرمانشهر است». ضد آرمانشهر هم یعنی جایی که آرمانشهر نیست، چیزها سر جای خودشان نیستند و قواعد و قوانین خاصی حاکم نیست. در واقع، نظام قواعد، شکست خورده و بنابراین هر کسی قواعد خاص خودش را دارد؛ جامعه‌ای درب و داغان که البته نتیجه طبیعی یک مسیر اشتباه است.

«خشکسالی» تازه‌ترین اثر ترجمه شده‌ی جی. جی بالارد توسط نشر چشمه با ترجمه علی اصغر بهرامی روانه بازار شده است. پیش از این نیز آثار دیگری از این نویسنده از جمله «امپراتوری خورشید»، «کابوس چهاربعدی»، «برج» و «ساحل پایانی» و «دنیای بلور» به فارسی ترجمه شده است.

برچسب‌ها : ،

مطالب مرتبط

آخرین مطالب : روزهای قرنطینه!

آخرین اخبار

فهرست
خروج از نسخه موبایل