داتیکا: “سرگذشت تاریک مردم فونتامارا راه پرمشقت و یکنواخت دهقانان گرسنه و ناموفقی است که نسل بعد از نسل از بام تا شام بر قطعه زمین کوچک و ناباروری عرق ریختهاند.” دانلود رمان فونتامارا
به گزارش داتیکا، «فونتامارا» اولین و بزرگترین اثر «اینیاتسیو سیلونه» نویسندهی آرمانگرای ایتالیایی است. داستان ماجرای دل مشغولی ها، عشقها، دلبستگیها و رویاهای مردمی است که گرفتار رفتار ستمگرانهی اربابها هستند. فونتامارا اثری جذاب، طنزآلود و خواندنی است و ما را با سبک و سیاق یکی از بزرگترین نویسندگان عصر حاضر آشنا می کند. این کتاب یکی از رمانهای شاخص در وصف مبارزۀ جمعی فرودستان است. رمانی که در زمان خود، یعنی در دورهی اوج اقتدار فاشیسم ایتالیا و رشد سهمگین جنبش نازیسم در آلمان، با استقبال زیادی مواجه شد.
فونتامارا حکایت پرتعمقی از زندگی روستائیان ایتالیایی تحت سطله فاشیسم است. در این داستان عمق بدبختیها و رنجهای مردمی به تصویر کشیده شده است که اسیر سه دشمن بیرحماند: فقر شدید، کمدانشی عمیق و نظام دیکتاتوری فاسد و بیرحم. تلاشهای معصومانه انسانها برای تغییر سرنوشت خود با روایت تیزبینانه سیلونه و قلم قدرتمدارانه او، ما را به تاثری ژرف و تعمق در مناسبات اجتماعی نامناسب و دون شأن انسانی وا میدارد. فونتامارا به عنوان افشاگری حقیقی درباره سرکوب رژیم فاشیستی و مقاومت دهقانان شمرده میشود. موضوع اصلی کتاب در واقع بیاعتبار کردن رژیم فاشیستی موسولینی است.
داستان رمان به مصائب روستاییان فونتامارا می پردازد که تصمیم میگیرند برای احقاق حقوقشان به شهر بروند. اعتراضات روستاییان نتیجه نمیدهد و مقامات میکوشند با وعده و وعید، آن ها را راضی نگه دارند. رمان فونتامارا شامل ده فصل است که حول موضوع واحدی دور میزند. زندگی سخت و طاقت فرسا، بیگاری، مزدِ بخور و نمیر و استثمار اربابان و حکومتی که پشت اربابان ایستاده است.
عدهای از زنان روستا برای بازپس گیری آب رودخانۀ دهکده که مسیر آن به ناحق به طرف زمین های زراعی دون کارلو ماگنا، سرازیر شده است، راهی شهر می شوند. مأموران شهرداری مانع ورود زنان می شود. بعد از درگیری، رئیس پلیس دستور می دهد زنان را نزد پودستا، جانشین شهردار ببرند. زنان به خانه معاون ترادر می روند. در آن جا با دون چیرکوستانتسا که در بین روستاییان محبوبیتی دارد برخورد می کنند. دون چیرکوستانتسا فردی دو وجهی است و رابط بین اهالی ده و مقامات است. با وساطت او، آب رودخانه را بین روستاییان و مالک محلی حکومت تقسیم می کنند. براردو ویولا که یکی از جوانان دهکده است، زیر بار حرف زور نمی رود و اهالی ده را علیه حکومت می شوراند.
«مالکولم کولی»، منتقد شهیر، در مقدمه خود درباره «فونتامارا» می نویسد: «کتابها مثل انسان ها می میرند، فقط تعداد کمی از آن ها زندگی جاوندانه می یابند. در طول سال ۱۹۳۰، در تمام ادبیات مغرب زمین که به عنوان داستان های برجسته محسوب شدند، سه تای آنها بدون از دست دادن قوتشان به دوره زمانی ما رسیدند، یکی فرانسوی («سرنوشت بشر» از اندره مالرو)، دیگری آمریکایی («خوشه های خشم» از اشتاین بک) و سومی ایتالیایی («فونتامارا» از اینیاتسیو سیلونه)»
منوچهر آتشی شاعر که دانشآموخته ادبیات انگلیسی بود، این کتاب را به فارسی ترجمه کرده و انتشارات امیرکبیر آن را روانه بازار کرده است. آتشی این کتاب را در سالهایی ترجمه کرد که شاعر نامداری بود. سبک کتاب فونتامارا رئالیسم اجتماعیست که ناشی از تمایلات سیاسی سوسیالیستی نویسنده بود و طنز گزندهای دارد که منوچهر آتشی با احاطهای که به زبان فارسی داشت، برگردان موفقی از آن ارائه داده است. شاید آتشی به علت آشنایی با مصائب روستاییان توانسته بود در ترسیم فضای آن رمان به توفیق نسبی دست یابد. مهارت شاعر هم به کمک او آمد تا ترجمه خوبی به فارسی ارائه کند.
سیلونه دوران کودکی را با فقر و تنگدستی گذراند و در زمین لرزه سال ۱۹۱۵ ایتالیا پدر و مادر و پنج برادر خود را از دست داد. در ۱۹۲۱ به حزب کمونیست ایتالیا پیوست و با دستگاه فاشیستی موسولینی به مبارزه پرداخت. در ۱۹۲۷ سفری به شوروی کرد و پس از بازگشت از آن سفر مانند همکاران دیگر خود آندره ژید و آرتور کوستلر راه مستقلی را در پیش گرفت، چنان که در ۱۹۳۰ از حزب کمونیست استعفا داد. وی به علت فعالیتهای سیاسی ناگریز شد در ۱۹۳۰ به سویس بگریزد.
فونتامارا برای سیلونه شهرتی جهانی به همراه داشت و میلیونها نسخه از آن در سراسر جهان ترجمه شده است. سیلونه نگارش این رمان را در سال ۱۹۳۱ به پایان برد. امّا انتشار ترجمه کتاب در ایران شاید به علت شباهتهای قهرمانان داستان و فضای آن با وضع دهقانان ایرانی در آن سالها تا سال ۱۳۴۷ مقدور نشد. بعد از آن هم، کتاب یک بار در سال ۱۳۴۹ منتشر شد و تا سال ۱۳۵۶ جزو کتابهای مغضوب و ممنوع بود و بالاخره سال ۱۳۵۷ با شمارگان بالا منتشر شد.
از سیلونه کتاب های دیگری نیز به فارسی برگردانده شده است که از آن جمله میتوان به «ماجرای یک مسیحی فقیر»، با مترجم محمد قاضی از انتشارات نیل در سال ۱۳۵۱، «یک مشت تمشک» با ترجمه بهمن فرزانه که امیرکبیر در ۱۳۵۶ چاپ و منتشر کرده است، «روباه و گل های کاملیا» با ترجمه بهمن فرزانه از انتشارات امیرکبیر در سال ۱۳۵۶، مجموعه داستان «خروج اضطراری» ترجمه مهدی سحابی، انتشارات دماوند سال ۱۳۶۲، «مکتب دیکتاتورها» با ترجمه مهدی سحابی از انتشارات نشر نو در سال ۱۳۶۳ «نان و شراب» و «دانه ی زیر برف» که همراه فونتامارا سه گانه مشهور سیلونه است، اشاره کرد.