داتیکا: “گرسنگی قیمتها را به من یاد داد، فکر نان تازه مرا کاملاً از خود بیخود میکرد، من غروبها ساعتهای متمادی بی هدف در شهر پرسه میزدم و به هیچ چیز دیگر فکر نمیکردم به جز نان. چشمهایم میسوخت، زانوهایم از ضعف خم میشد و حس میکردم چیزی مثل گرگ درنده در وجودم هست. نان… .” رمان «نان سالهای جوانی» اثر «هاینریش بل» روایتی از یک روز تمام نشدنی دربارهی ترس از قحطی و گرسنگی جامعهای است که مدام در حال تکرار شدن است.
به گزارش داتیکا، «نان سالهای جوانی» اثر «هاینریش تئودور بُل» از محبوبترین و پرکارترین نویسندهگان معاصر آلمانی است که شرحی از شرایط سخت سالهای بعد از جنگ جهانی دوم و تاثیری که قحطی و گرسنگی بر روی یک مرد جوان گذاشته است را به تصویر می کشد. تصویری که با جریانی عاشقانه در می آمیزد. کل داستان در یک روز اول هفته میگذرد، یک روز دوشنبه بسیار طولانی که گویا پایان ناپذیر است. راوی و شخصیت اصلی داستان به نام فندریش است. او در شانزده سالگی روستایش را ترک کرده و به شهر آمده تا دوره کار آموزیاش را به پایان برساند و مشغول به کار شود. فندریش حالا که درحال تعریف کردن ماجراهای آن دوشنبه طولانیست، هفت سال است که در شهر زندگی می کند و بیشتر این سالها را به کارآموزی و امتحان شغلهای مختلف پرداخته و حالا او یک تعمیرکار لباسشویی ماهر است.
در این رمان، فندریش جنگ را از نگاه خودش به ما میفهماند و با تمام کشمکشهای درونش و نگاهش به دنیای بیرون ما را به دل ماجرا میبرد. پسری که در روزهای اولیه ورود به شهر، تنها از یک نما همه جا و همه چی را میبیند؛ گرسنگی. فندریش پسر فقیری است که همواره گرسنه بوده است و از فقرش سخن می گوید. دغدغهی او در تمام سالهای زندگیاش نان بوده است و طوری از نان حرف می زند که انگار تمام جهان حول محور نان می چرخد.
مرتضی کلانتریان در پیشگفتار کتاب سیمای زنی در میان جمع تعریف خوبی از هانریش بل و آثارش دارد: “هانریش بل عاشق مردمان ساده و بی غل و غش است و قهرمانان داستاهای او درماندگان و شکست خوردگان هستند اما بُل آنها را شکست خورده نمی داند و نشان می دهد که حرص کسب مال و مقام وقتی که انسان میتواند علی رغم دشواریها تا به آخر انسان باقی بماند واقعاً در خور استهزاست؛ و هانریش بُل کسی است که تا به آخر انسان باقی میماند. درون مایه اصلی آثار بُل، دفاع از انسان و زندگی انسانی است و نفی تمام چیزهایی که به انسان و انسانیت لطمه میزند و باعث ویرانی و معنا باختگی آن میشود.”
هاینریش بل بیگمان یکی از نویسندگان است که سنگینی بار نابسامانیها و نارواییهای جنگ را بر دوش خود و وجدان جامعهی خود احساس کرده و با اسلحهی انسانیت و عدالت اجتماعی به نبرد با آن برخاسته است. وی در جنگ جهانی دوم یک سرباز بود ولی حاصل همین سرباز بودن، تجربه ای ژرف و تکان دهنده ای شد که در آثارش را وجود دارد. نگاه بل به جنگ، سراسر منفی است و چیزی بیهوده تر و فاجعه انگیزتر از جنگ را سراغ ندارد.
کتابهای هاینریش بُل در ایران طرفداران بسیاری دارد. او در طی زندگی خود بیش از ۱۵ اثر بلند منتشر کرده است که بیشتر آنها به فارسی ترجمه شدهاند، اما محبوبترین اثر وی که یکی از ماندگارترین آثار داستانی در تاریخ ادبیات آلمان نیز به شمار میرود به یقین رمان «عقاید یک دلقک» است که هاینریش بل به خاطر آن موفق به کسب جایزه ادبی نوبل ۱۹۷۱ شده است. هچنین از دیگر آثار بُل می توان به بیلیارد در ساعت نه و نیم، سیمای زنی در میان جمع، آبروی از دست رفته کاترینا بلوم و حتی یک کلمه هم نگفت اشاره کرد.
نان سالهای جوانی در سال ۱۹۵۵ برای اولین بار به انتشار رسید. نشر چشمه با ترجمه آقای محمد اسماعیل زاده این رمان را در ایران به انتشار رسانده است. همچنین نشر مروارید این کتاب را با عنوان «نان آن سالها» با ترجمه سیامک گلشیری روانه بازار کرده است.