داتیکا- آیا به این دلیل که اخبار مهماند ما پیگیرشان هستیم، یا چون ما پیگیر خبرهاییم آنها مهم شدهاند؟ این موضوعی است که گرِگ جکسون عضو هیئت علمی دانشگاه ویرجینیا به آن پرداخته و و در مجلهی هارپرز منتشر شده است. همچنین این مطلب با عنوان «فلسفهی خبر: رسانهها مقصرند یا خوانندگان؟» با ترجمهی مجتبی هاتف در وبسایت ترجمان منتشر شده است که مطلب زیر چکیدهای از همین ترجمه است.
لازم نیست حتما متخصص الهیات باشیم تا بفهمیم مسئولیت جذابیتبخشی به دنیا از خدا گرفته شده و به روزنامهنگاران محول شده است. ابزار اصلی در این مأموریت جدید «شبهرویداد» است. شبهرویدادها همهجا هستند. در سخنرانیها، تجمعها، نشست مطبوعاتی، اعلامیهی سیاسی و … نکتهی مهم در شبه رویدادها، ابزاربودن آن است. زیرا تحلیل خبر نوعی شبهرویدادِ درجهی دوم است، نه یک رویدادِ بهخودیخود. بلکه فقط به این خاطر وجود دارند که عدم وفور رخدادها را جبران کنند.
دیگر اینکه نتیجهی اصلی اخبار تلویزیونی این است که، از راه تشویش و نگرانی، مشغولیت ایجاد کند. برنامههای خبری نمیتوانند بینندگان را به کنشهای معناداری برای رهایی از چنین تشویشی سوق دهند چون این کنشها بهمعنای توقف تماشای تلویزیون خواهد بود.
بنابراین گفته میشود که اخبار دایما در دو جهت حرکت میکند: از طرفی بهسمت سرگرمی میرود و از سوی دیگر از واقعیت محلی زندگی مردم دور میشود. سرگرمی در تلویزیون، بهخاطر تحولات فناوری، همچنان وجه غالب همهی خبرهای قرن بیستویکمی است. درحالیکه شاید اخبار سرگرمکننده نباشد، از این حیث میتواند مایهی سرگرمی شود که بدون نیاز به تلاشی طاقتفرسا آدمها را تحریک میکند تا حتی نتوانند تلویزیون را خاموش کنند.
اما آیا اشکالی دارد که بازنماییِ ذهنی ما از جهان محصول یک صنعت سرگرمی سودآور باشد؟ بله. رسانهها نشان میدهند که «اخبار» مثل هر صنعت سرگرمی دیگر بهدنبال کسب سهم مخاطبان خود است، حتی با بهرهبرداری از اعتبار یک شبهرویدادی که «خبر» مینامند و تصورات نادرستی که دربارهی آن وجود دارد.
جوهرهی اخبار امروزی را تطبیق آسیب و درمان، و هراس و آسودگی، تشکیل میدهد که مستلزم اضطرار، حادثهای پرمخاطره، خبرهای فوری، تازهترینها و هشدارهایی است که مخاطبان را همواره درگیر میکند. اما آیا اخبار به حل مشکلی که مطرح کرده نیز میپردازد؟
در واقع اخبار ما را دست میاندازد، اما هیچوقت نمیتواند به این امر اعتراف کند زیرا نیروی محرکهاش را مدیون این است که وانمود میکند سرگرمی نیست، بلکه بسیار مهم و نتیجهبخش است. اما وقتی از خودتان میپرسید با چیزی که از اخبار فهمیدید چه کار میتوان کرد، میبینید که فقط به شما امکان میدهد اخبار بعدی را آگاهانهتر دریافت کنید.
حال وقتی صنعت سرگرمی با صنعت اخبار ادغام میشود و جایش را میگیرد، بازی کوچکی کموبیش بهصورت علنی اتفاق میافتد. در این بازی -هم روزنامهنگاران و هم مخاطبان- وانمود میکنند که گرد هم آمدهاند تا دربارهی حقیقتی که بیرون از رسانه وجود خارجی دارد گفتوگو کنند.
مسئلهی تمیزدادن مطالب مهم از مطالب بیاهمیت و مبتذل مشکل همهی ماست. اما گذاشتن بار این مسئله به دوش صنعت اخبار دور از انصاف است. اخبار نیز در نوعی الگوی کسبوکارِ بیمنطق گیر افتاده است که برای بدترین رفتارش پاداش میدهد و به ارزشمندترین کمکهایش مزدی نمیدهد. با این حال میتوان اخبار را بهخاطر بغرنجکردن مسئله سرزنش کرد و به دنبال یافتن راهکارهایی برای دریافت خبرهای موثق بود.
مطالب مرتبط