خبر ویژه

تلگرام را فیلتر کرده‌اند اما همه از همستر و نات کوین حرف می‌زنند!

وقتی روزنه‌های دیگر بسته است به نات کوین و همستر روی می‌آورند و مدام روی یک مثلث طلایی با انگشت ضربه می‌زنند! اگر می‌خواهید جامعه توازن پیدا کند روزنه های دیگر را بازکنید.
در محل کار و میهمانی و در خانه و در پارک و تاکسی و داخل اتومبیل شخصی و پشت چراغ قرمز همه دارند از بازی همستر و نات‌کوین حرف می‌زنند!
نکتۀ قابل توجه این که این اپلیکیشن روی تلگرام نصب شده؛ پیام رسانی که در ایران فیلتر شده است!

پس معنی اول این است که فیلترینگ شکست خورده و باید نامزدهای از 7 خوان گذشته و تأیید شده در قبال آن اعلام موضع کنند چون اتفاقا نشان می‌دهد چقدر با دنیای واقعیت‌ها آشنایند و تا چه اندازه در تخیل یا توهم سیر می‌کنند.
اصلا خوب است مجری یا مجریان مناظره های تلویزیونی دربارۀ نات کوین هم بپرسند چون باز نشان می‌دهد چقدر در باغ هستند.
این بازی البته یگانه نشانۀ آن نیست که فیلترینگ بی‌اثر است و اصلا چرا راه دور برویم؟ وقتی روزنامۀ دولتِ مدافع فیلترینگ در پیام رسانِ فیلتر شدۀ تلگرام کانال دارد و عضو می‌پذیرد یعنی فیلترینگ بی‌نتیجه بوده و خوش‌بختانه انتقاد از فیلترینگ در دولت فعلی به معنی انتقاد از رییس فقید دولت فعلی تلقی نمی‌شود  تا خانم علم‌الهدی بگوید با شهید رقابت نکنید! مد شده هر که می‌خواهد کلمه‌ای صحبت کند می‌گویند با شهید رقابت نکنید!
اوایل که نات کوین راه افتاده بود طبعا این ذهنیت شکل گرفته بود که ماجرای تازۀ کلاه‌برداری در راه است اما همین که مشخص شد ورود به آن نه نیاز به آشنایی خاصی با این بازار دارد نه سرمایه‌گذاری و هزینۀ اولیه دانش آموزان و دانشجویان و زنان خانه‌دار را جذب کرد و همین که نیاز به آشنایی قبلی و سرمایه گذاری اولیه ندارد آن را از میم‌کوین های مشابه متفاوت جلوه داده است.

نویسندۀ این سطور همچنان براین باور است که “پنیر مجانی را تنها در تله موش می‌توان پیدا کرد”  و در زمرۀ خشو بینان نیست اما ظاهرا بازی همستر یا نات کوین آمده تا این انگاره را برهم زند.
تبلیغات رسمی هم در روی‌گردان‌کردن استقبال کنندگان تأثیری ندارد. چون:

1. نیاز به سرمایه گذاری اولیه ندارد. در حالی که کوروش‌کمپانی می‌گفت 20ابتدا  میلیون بدهید و پول‌ها را بالا کشید. اینجا وقتی در ابتدا پولی نمی‌خواهند اعتماد جذب می‌شود و همه هی با انگشت ضربه می‌زنند!

2. آن قدر همه چیز را ممنوع کرده‌اند که اعلام ممنوعیت هم اثر ندارد. چون خود تلگرام را هم فیلتر کرده‌اند. لطیفه‌ای چند سال قبل رایج شده بود که دختر جوانی که وارد ورزشگاه می‌شود تا مسابقۀ تیم فوتبال مورد علاقۀ خود را ببیند و روسری او عقب‌تر از مجریان صدا و سیماست و به مادر خود در تلگرام پیام می‌دهد: “مامان! نگران نباش، من رسیدم” هم‌زمان سه جُرم مرتکب شده: اول این که بد حجاب است. البته گیر به بدحجاب‌ها مربوط به قبل بود الان به شالِ -ولو شُل- قانع شده‌اند. دوم این که او وارد ورزشگاه شده در حالی که ورزشگاه را مردانه می‌دانند و هر چه می‌گویند نمی‌خواهیم ورزش کنیم می‌خواهیم تماشا کنیم به خرج‌شان نمی رود. این یکی را هم به تازگی به زور فیفا کوتاه آمده‌اند و گاهی اجازۀ ورود می‌دهند با چینش‌ها و اولویت‌های خودشان البته. جرم سوم این که از پیام رسانِ فیلتر شده استفاده می‌کند!

چندی پیش می‌خواستم یکی از بستگان نوجوانم را به خانۀ جدیدشان برسانم و راه نمایی می‌کرد که از کدام خیابان‌ها برویم. به خیابانی رسیدم که ورود ممنوع بود و گفت:‌  بروید! گفتم “ورود ممنوع” است و پاسخ داد: ممنوع یعنی چه؟ آخر چی در این مملکت ممنوع نیست؟! از این واکنش وحشت کردم. چون حس کردم همۀ ممنوعیت ها را به حساب ممنوعیت‌های ناموجه نقض شده می‌گذارد و در آینده هیچ ممنوعیتی را که چه بسا موجه باشد جدی نمی‌گیرد و این خطرناک است.

یعنی وقتی همه چیز را ممنوع می‌کنید اعتبار تابلوی ورود ممنوع هم مخدوش شده چه رسد به بازی‌های ممنوعه!

این یادداشت در واقع دربارۀ نات کوین و همستر نیست ولو له به بهانۀ فراگیری آن است و  دقیقا هم نمی‌دانم ساز و کار آن چیست و این سکه‌های وعده داده شده مثل سکه‌هایی است که پینوکیو کاشت تا درخت پول سبز شود یا نه اما می‌دانم این عطش به معنی آن است که چند جای کارِ کار‌به دستان مدعی می‌لنگد:

اول این که نمی‌شود یک جامعه ایمانی و آرمانی باشد ولی همه صبح تا شب از پول حرف بزنند! تلاش مردم برای حفظ قدرت خرید البته حق آنان و همۀ ماست و هرگز مذموم نیست چون دیر بجنبی له می‌شوی ولی این جامعه با آنچه تبلیغ می‌کنند خیلی تفاوت دارد و مشخصا آنی نیست که در صدا و سیما اصرار دارند نمایش دهند و شکل مضحک آن را در روابط درون سریال‌های کم بیننده می‌بینیم که هیچ چیز آن شبیه زیست واقعی ما نیست.
دوم این که به صِرف این که بگوییم ممنوع است و جایز نیست مردم از پول مفت نمی‌گذرند. پول در جوامع مرفه هم پرجاذبه است چه رسد به جامعۀ تورم‌زده و گرفتار ما.

نکته سوم این است که این اپلیکیشن از امکانات اختصاصی تلگرام است در حالی که آقایان می‌گفتند همه دارند از پیام‌رسان داخلی استفاده می‌کنند! دانشجویان دانشگاه آزاد و کارمندان را ناچار به استفاده کرده‌اند و ذوق می کردند همه در داخلی‌ها هستند در حالی که نگرانی از کنترل و افشای اطلاعات و نیز امکانات بهتر پیام رسان‌هایی چون تلگرام در وهلۀ نخست و با فاصله واتس‌اپ طبعا به این طرف سوق می‌داد.
وجه مهم‌تر این که وقتی همه دارند می‌بینند اغلب به صرف کار سالم و پس انداز به پول نرسیده‌اند معلوم است که این عطش فراگیر می‌شود.
نکتۀ اصلی در رفتار متفاوت را اما باید جای دیگر جست. این که مردم به یاد دارند چگونه افرادی که دنبال دلار و طلا رفتند اکنون اندوخته‌های بسیار بیشتری دارند. اینها کسانی بودند که به توصیه حفظ آرامش و هیجانی نشدن توجه نکردند و به خاطر همین کسانی که منع می‌شوند اعتنا نمی‌کنند.

اگر پول می‌خواست می‌شد ترساند و سرنوشت کوروش کمپانی را یادآور شد ولی وقتی در ابتدا پولی مطالبه نشده نمی‌توان.‌ همین حالا که اکثر مردم ایران یارانه نقدی دریافت می‌کنند اندک خانوارهایی که اعلام انصراف کردند احساس غبن می‌کنند. به معین دیگر هر که به تبلیغات رسمی توجه نمی‌کند بهره‌مند‌تر شده.

راز استقبال این است که زندگی در ایران به مسابقه تبدیل شده و کسی نمی‌خواهد از این مسابقه عقب بیفتد.

این نوشته نه دربارۀ نات کوین یا ترویج آن بلکه دربارۀ واقعیت‌های دیگری بود.

واقعیت‌هایی که نامزدهای ریاست جمهوری برای جلب آرای خاکستری باید به آن توجه کنند ( البته اگر قرار بر انتخابات رقابتی و مدل 84 و 88 و 92 باشد نه 1400).

آن واقعیت ها هم اینهاست:

با نسل تازه باید با زبان دیگری سخن گفت. فیلترینگ بی اثر و بی ثمر بوده و اتفاقا باعث شده قبح استفاده از فیلتر شکن بریزد و فرزندان ما در معرض تصاویرو محتواهایی قرار گیرند که در کشورهای بی فیلتر هم آزاد نیست و این تناقض هم باید به مجموعه تناقض‌های حکم رانی موجود اضافه شود.
سوم این که همه دنبال پول‌دار شدن‌اند و این به خاطر وضعیت ارز و طلاست. هر توافقی که کشور را به حال عادی بازگرداند و التهاب را از این دو بازار دور کند امکان زیست اخلاقی‌تری به جامعه خواهد داد.

چهارم این که در جوامع دیگر برای آن که افراد تصور نکنند محکوم به زندگی ابدی با و ماندن در همان طبقه هستند تدابیری چون بلیت بخت‌آزمایی و سود سهام بورس و کسب ثروت با فوتبال و هنر در نظر گرفته‌اند تا جامعه نشورد یا در افسردگی ملول و تحقیر نشود.

گاه حتی در شهرت و ثروت خانم جی‌کی‌رولینگ خالق هری پاتر هم شک می‌کنم چون حس می‌کنم تدبیری بوده تا جامعه تصور نکند ثروت و شهرت در انحصار خاندان سلطنتی است و بدانند یک معلم ساده هم می‌تواند با داستان نویسی  ثروتمند شود و این البته انکار خلاقیت بانوی داستان‌نویس نیست. بلکه موفقیت بسیار خیره کننده او را بالاتر از معمول می‌دانم.

در ایران ما به جز فوتبال راه‌های دیگر به روی افراد فرودست بسته است. در فوتبال می‌توان مثلا علیرضا بیرانوند را دید که چگونه به شهرت و ثروت رسید و علاقه‌مند می‌شوند اما در عرصه‌های دیگر چه؟

وقتی روزنه‌های دیگر بسته است به نات کوین و همستر روی می‌آورند و مدام روی یک مثلث طلایی با انگشت ضربه می‌زنند! اگر می‌خواهید جامعه توازن پیدا کند روزنه های دیگر را بازکنید.

منبع: عصر ایران

برچسب‌ها : ،،

مطالب مرتبط

آخرین مطالب : خبر ویژه

آخرین اخبار

فهرست