تولید محتوای ایرانی در غل و زنجیر ابهام؛ جای آموزش و سرگرمی مفید کرونایی خالی!

داتیکا– یکی از مهمترین نقش‌های رسانه‌های دولتی و خصوصی در مواقع بحران، تزریق اطلاعات، آموزش و در نهایت آرامش به اذهان عمومی ست. البته این موضوع یک طرفه نیست و مانند شمشیری دولبه است. زیرا رسانه‌های رقیب، چه از روی دشمنی و چه از روی سودجویی، سعی در گسترش تشویش در جامعه دارند تا به اهداف خود دست یابند. اما در چنین هرج و مرج‌هایی چه کسی متولی رسیدن محتوای مناسب به مخاطبان است؟

به گزارش داتیکا، روشن است که در بسیاری از محافل رسمی و غیررسمی، عمومی و خصوصی، آکادمیک و غیرعلمی و دیگر مجامع، بحث درباره کرونا داغ است. باتوجه به تغییر گسترده‌ای که در ارتباطات میان فردی در جوامع قرن بیست و یکمی پدید آمده است، دیگر اطلاعات و شایعات، سینه به سینه و به کندی منتقل نمی‌شوند و به راحتی، یک محتوای مناسب و یا نامناسب، در شبکه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام، به سرعت و بین تعداد زیادی از افراد منتشر می‌شود. در نتیجه کنترل کردن محتوای نامناسب و یا انتشار محتوای مناسب برای هدایت مناسب افکار عمومی از سوی رسانه‌ها دیگر کار راحتی نیست.

در فضای رسانه‌ای ایران شناخت متولی تولید محتوای مناسب کمی دشوار است. البته در حوزه پخش فراگیر، تکلیف تا حدودی مشخص است. صداوسیما در یک چارچوب سیاستگذاری و اجرایی مشخص و در قالب تفکر سیستماتیک خود، در مواقع بحران به انتشار اخبار و ارائه آموزش‌های مطلوب نظرش می‌پردازد. اما به محض اینکه از فضای صداوسیما فاصله بگیریم با دنیایی از پرسش و ابهام مواجه هستیم.

برای مثال، در فعالیت کاربران در شبکه‌های اجتماعی مانند تلگرام، اینستاگرام، توئیتر، روبیکا و … پرسش‌هایی از این دست که سیاست رسانه‌ای چیست، سیاستگذار کیست، مجری کیست، نهاد ناظر کدام است، زیرساخت را چه کسی باید فراهم کند و … عموما پاسخ مبهمی دارند. چه برسد به مواقع بحرانی مانند شایع شدن کرونا که اوضاع از نرم همیشگی خودش هم فاصله می‌گیرد و نیازمند مدیریت بحران است.

به زبان عامیانه و در یک تصویر کلی، می‌توان ادعا کرد تولید محتوا از انحصار حاکمان سرتاسر دنیا خارج شده است. به تعبیری هر انسان با یک گوشی هوشمند به یک شهروند خبرنگار تبدیل می‌شود و محتوا تولید می‌کند. اما در کشورهای پیشرفته نمونه‌های نسبتا موفقی از کنترل محتوای نامناسب دیده‌ایم. مثلا فیسبوک انتشار محتوای کذب کرونا در شبکه‌اش را کنترل می‌کند. اینستاگرام محتوای جنسی نامناسب را حذف می‌کند. تلگرام محتوای خشونت آمیز را محدود می‌کند. اما در ایران به دلیل اینکه هیچ شبکه اجتماعی داخلی نتوانست به موفقیت اینستاگرام، توئیتر، فیسبوک، اسنپ‌چت، تلگرام و … برسد، فرایند کنترل محتوای نامناسب دشوارتر است و متولیان امر صرفا با فیلترینگ اینترنت دسترسی را محدود می‌کنند.

اما جدا از بحث کنترل محتوای نامناسب، بحث تولید و انتشار محتوای مفید نیز حائز اهمیت است. در کشورهای پیشرفته، شبکه‌های اجتماعی مثل یوتیوب، اینستاگرام و … تولید محتوا و درامدزایی از طریق تبلیغات را از انحصار دولت خارج کردند. نت‌فلیکس، اچ‌بی‌او و … برای سرگرم کردن مردم باری از دوش دولت و صنایعی مثل هالیوود برداشتند. پلتفرم‌های یودمی، اداکس، کورسرا، آکادمیا و … خود نقش بسزایی در آموزش جامعه‌شان ایفا می‌کنند و چه بسا از مدارس و دانشگاه‌ها هم پیشی گرفته باشند.

شاید اگر ما هم به چنین دستاوردهایی در فضای رسانه‌ای ایران رسیده بودیم، امروز کار راحت‌تری در تولید و انتشار محتوای آموزشی و خبری در بحران کرونا داشتیم. شاید راحت‌تر می‌توانستیم آشفتگی اذهان عمومی را کنترل کنیم. از کارکرد سرگرمی رسانه‌ها هم نباید غافل شد و شاید می‌توانستیم به در خانه نگه‌داشتن مردم به دور از بار سنگین کلمه قرنطینه کمک شایانی کنیم. در نهایت، شاید پربیراه نیست اگر بگوییم ابهام در قوانین، سیاست‌ها و فرایندهای مدیریتی در رسانه‌های ایران، بزرگترین دست‌انداز برای فعالان صنایع رسانه‌ای در ایران است.

برچسب‌ها : ،،

مطالب مرتبط

آخرین مطالب : اخبار،نقد و نظر

آخرین اخبار

فهرست
خروج از نسخه موبایل