در عصر دیجیتال اعتماد به نهادها کمتر از همیشه شده است

داتیکا- یکی از ویژگی‌های مهم عصر دیجیتال تغییر ساختار اعتماد افراد به نهادها است. ریچل باتسمن، استاد دانشگاه آکسفورد می‌گوید که تحت تأثیر تکنولوژی، ساختار اعتماد ما نیز به‌کلی تغییر کرده است: بی‌اعتماد به نهادهای بزرگ و مطمئن از تعاملات دو طرفه. به اعتقاد باتسمن، اعتماد به نهادها کمتر از همیشه شده است. مطلب زیر چکیده‌ای از نوشته‌ی ریچل باتسمن در وب‌سایت هاروارد بیزنس ریویو است که با ترجمه‌ی فاطمه زلیکانی در وبسایت ترجمان منتشر شده است.

دنیای پیش رو، دنیای اعتمادهای بین‌فردی در بستر تکنولوژی‌های ارتباطی جدید است. اینکه اعتمادِ آنلاین، که ابزارهای دیجیتال آن را تسهیل کرده‌اند، می‌تواند رفتار ما را در«دنیای واقعی» تغییر دهد، به این معناست که اکنون دنیای جدیدی از اعتماد در حال ظهور است: دنیایی که در آن اعتماد در دستِ افراد قرار دارد، نه در درونِ نهاد‌ها.

از زمان انقلاب صنعتی تا حال حاضر، اعتمادِ نهادی -اعتماد به رابطه‌ی بین افراد و شرکت‌ها یا سازمان‌ها رایج بوده است. در واقع ما به نهادها و دیگر شرکت‌های بزرگ اعتماد کرده‌ایم که قواعد را وضع خواهند کرد و توافقاتی را اجرایی خواهند کرد که ما را مصون نگه می‌دارد و کالاها و خدمات را ‌قابل‌اعتماد‌ می‌کند. اما این ساختار اعتماد، با خطا، رسوایی، یا ناکارآمدی مطلق، به اعتماد بسیاری از ما خدشه وارد آورده است و در نتیجه رو به زوال است. نتایج یک بررسی در سال ۲۰۱۵ در آمریکا، نشان داده است که اطمینان عمومی به تمامی نهاد‌های اصلی، به جز ارتش و کسب‌و‌کارهای کوچک، به پایین‌ترین سطح خود سقوط کرده است.

نکته این جاست که از‌میان‌رفتن تدریجی اعتمادِ نهادی تنها بدین دلیل نیست که ساختار و اندازه‌ی نظام‌های نهادی و اعتبار رهبران این نهاد‌ها را به چالش می‌کشیم؛ بلکه بدین دلیل است که هنوز «اعتماد نهادی برای عصر دیجیتال» طراحی نشده است. به عنوان مثال «اعتماد نهادی» شامل ویژگی‌هایی چون بزرگ، سلسله‌مراتبی، متمرکز، محافظت‌شده، استاندارد‌شده است. در حالی که «اعتماد همتا به همتا» از خصوصیات دیگری چون کوچک بودن، پایین به بالا، تمرکززدایی‌شده، روان و شخصی برخوردار است. در عصر دیجیتال ویژگی‌های اعتماد همتا به همتا، به دنیای کسب و کارها نفوذ کرده است و بر اساس آن، روند شکل‌گیری، از دست‌رفتن و بازیابی اعتماد -به برند‌ها، به رهبران و به کلیت نظام‌ها- نیز دگرگون شده است.

قدرت و نیرو محرکه‌ی این اعتماد نوظهور را استارتاپ‌ها و برند‌های جاافتاده‌ کنترل می‌کنند. به عنوان مثال شرکت آمازون، از سال ۲۰۱۵ در سرویس تحویل کالای خود به جای پیک‌های سنتی از آدم‌های عادی استفاده می‌کند. چیزی که در این سرویس‌دهی اهمیت دارد پویایی اعتماد است. در این جا، اعتماد دیگر امری خطی نیست که به‌شدت بین آمازون و مشتریانش کنترل شود، در عوض، اعتماد در شبکه‌ای بین مشتری و راننده، راننده و آمازون، و مشتری و آمازون قرار می‌گیرد.

به نظر باتسمن، ما در حال ابداع نوعی از اعتماد هستیم که می‌تواند چرخ کسب‌و‌کار را با سرعت بیشتری به حرکت در‌آورد و روابط فردبه‌فرد را در عصر شبکه‌های توزیع و بازار مشارکتی تسهیل کند؛ نوعی از اعتماد که با تکیه بر ایده‌های جدید، انسجام اجتماعی را دگرگون می‌کند. ایده‌هایی که باعث می‌شود‌ خانه‌تان را به کسی که نمی‌شناسید، اجاره‌ دهید، در پلتفرم‌های اجتماعی، به آدم‌هایی که نمی‌شناسید پول قرض بدهید، سوار ماشین غریبه‌‌ها‌ شوید، ریسک‌پذیر تلقی‌شوید و کسب‌وکار‌های چندمیلیارد دلاری بنا کنید.

برچسب‌ها :

مطالب مرتبط

آخرین مطالب : اخبار عمومی،خبر ویژه

آخرین اخبار

فهرست