داتیکا- فیلم نفوذی محصول سال ۱۹۹۹ یکی از تریلرهای خوش ساخت کارگردان و تهیهکنندهی آمریکایی «مایکل مان» است. این فیلم اقتباسی از یک ماجرای واقعی دربارهی افشاگری فساد یک شرکت دخانیات است که توسط یکی از اعضای سابق این شرکت با حضور در برنامه پرطرفدار «شصت دقیقه» صورت گرفت.
برنامهی شصت دقیقه، با اجرای جنجالی و جسورانهی «مایکل والاس» سالها از شبکهی CBS ایالات متحده پخش میشد و همچنان یکی از مهمترین تاکشوهای تاریخ تلویزیون به شمار میرود. نام مجری معروف این برنامه، مایکل والاس، برای بسیاری از ایرانیان به خاطر گفتگوهای مهم و تاریخی او با «محمدرضا پهلوی» و … نامی آشنا و شناخته شده است.
داستان از این قرار است که شخصی به نام «لاول برگمن» تهیهکنندهی برنامهی شصت دقیقه، به همراه مجری برنامه مایکل والاس (با بازی کریستوفر پلامر) در پی دستیابی به سوژههای جنجالی و خبرساز برای برنامهی خود، به یک پروندهی پرسش برانگیز دربارهی شرکتهای دخانیات برمیخورند. به همین خاطر، لاول برگمن سراغ شخصی به نام «جفری وایگند» میرود. «جفری وایگند» (با بازی راسل کرو) یک محقق شیمیدان و یکی از کارمندان ارشد کمپانی دخانیات است که به تازگی با بهانههای واهی و در اصل به دلیل مخالفت او با فساد موجود در شرکت دخانیات و ترکیبات خطرناک سیگارهای تولید شده، از محل کارش اخراج شده است.
در پی اخراج او هیئت مدیره شرکت دخانیات قصد دارند با تهدید و تنظیم قرارداهایی او را وادار به سکوت کنند. برگمن که که جان وایگند را در خطر میبیند به او پیشنهاد میکند که در برنامهی شصت دقیقه افشاگری کند و از طریق رسانهای شدن ماجرا، هم امنیت جانی او و خانوادهاش توسط دولت تامین گردد و هم هر دویشان دین اخلاقی خود را به جامعهی امریکا ادا کرده باشند.
پس از ساخت برنامه، کانال CBS به علت هشدارهای صاحبان شرکت دخانیات و تهدیدهایشان مربوط به غیرقانونی بودن افشای اسرار شرکت، شبکه از به آنتن بردن برنامه خودداری میکند. حتی مایکل والاس که سابقهی افشاگریهای بسیاری را دارد، به خاطر حفظ برنامه و دوری از مشکلات حقوقی و رسانهای، دست از ادامهی پخش مصاحبه میکشد. اما برگمن و وایگند همچنان بر تصمیم خود باقی میمانند تا بالاخره در انتها با جلب رضایت اطرافیان این برنامه را به آنتن میبرند و رسوایی شرکت دخانیات برملا میشود.
فیلم نفوذی با تاکید بر قدرت رسانهها و همچنین رویکرد متضادشان در همراهی قدرت و حقیقت، وجدان انسانهای آزاده را به چالش میکشد. اینکه نیروی قدرت و نیروی حقیقت همواره در تقابل یکدیگر بودهاند و در بسیاری از موارد نیروی قدرت توانسته است صدای حقیقت خواهی انسانهای درستکار را خاموش کند. این نیرو چنان است که افرادی چون مایک والاس نیز ممکن است عاقبت از موضع خود کوتاه بیایند و مصلحت اندیشی رسانهای خود را فدای آرمانهای شغلی و حرفهای خود کنند.
اما با این حال، همواره وجدانهای بیدار و آگاه در جامعه وجود دارند که نمیخواهند و نمیتوانند از گفتن حقیقت و پیگیری آرمانهای خود دست بردارند و در نهایت با اعتقاد راسخ و استقامت خود، در جدال با شر پیروز میشوند.
گفته میشود مایکل والاس پس از تماشای فیلم، از تصویری که از او در این فیلم ترسیم شده بود رضایت نداشت. حقیقت هر چه باشد، نام والاس همچنان به عنوان بهترینهای حرفهی خبرنگاری و برنامهسازی تلویزیونی ماندگار است.