یک نکتۀ ناب: «بالغ بر…» همواره چاخان است. این یعنی یک نفر طیف وسیعی از آزمایشها را انجام داده و هنرمندانه خوشامدترین اعداد و ارقام را برگزیده است. دادهها و آمارها در سیاست و کشورداری امروزی و در طرز صحبت ما راجع به اینها نقش کلیدی پیدا کردهاند. اما با وجود فراگیری روزافزون آمار و ارقام بهعنوان سبکی از استدلال، ما به اندازۀ کافی به سوءاستفادههایی که از آن میشود توجه نمیکنیم. چند کتاب جدید ما را با شیوههای رایج فریب، تحریف و سوءاستفادۀ آماری آشنا میکنند.
جان لنچستر، لندن ریویو آو بوکس— لی کچیانگ، که بعدها نخستوزیر چین شد، در مراسم شام با سفیر آمریکا در سال ۲۰۰۷، گفت وقتی میخواهد از حال و روز اقتصاد کشور خبردار شود، به ارقام مصرف برق، محمولههای ریلی و وامهای بانکی نگاه میاندازد. به گفتۀ او استفاده از آمار رسمیِ تولید ناخالص داخلی به درد نمیخورد، زیرا مُشتی عدد و رقم «مندرآوردی» است. این اظهار نظر او، که به لطف ویکیلیکس از آن مطلع هستیم، به دو دلیل جذاب است. اول، به دلیل طنز زیرکانهاش که فقط گوشهای از چیزهایی است که رهبران حزب کمونیست چین در خلوت میگویند؛ و دوم به این دلیل که حقیقت دارد. کل خط فکری معاصر دربارۀ تولید دانش در این جمله خلاصه میشود: دادهها و آمارها، همه و همه، ساخته و پرداختۀ دست بشر هستند.
اما دادهها و آمارها در سیاست و کشورداری امروزی و در طرز صحبت ما راجع به اینها نیز نقش کلیدی پیدا کردهاند و این نشاندهندۀ تغییر جهت اساسی است. بحثهایی که زمانی درمورد ارزشها و باورها بود -آنچه جامعه در نگاه به خود میخواهد ببیند- بهطور روزافزون به بحثهایی دربارۀ اعداد و ارقام و دادهها و آمار تبدیل شده است. از عجایب تاریخ است که سیاستمداری که این سبک مباحثه را مطرح کرد نه هارولد ویلسون -تنها نخستوزیر مطلع و کاربلد در زمینۀ آمار- بلکه مارگارت تاچر بود که برحسب ارزشها میاندیشید، اما برحسب اعداد و ارقام استدلال میکرد. حتی بحثهایی از جنس هویت ملی، همچون همهپرسی راجع به استقلال اسکاتلند و عضویت در اتحادیۀ اروپا، اکنون به اعداد و ارقام تبدیل شده است.
ادامه این مقاله را در وب سایت ترجمان بخوانید