داتیکا- این روزها عصر، عصر ارتباطات است و فن آوری اطلاعات می تواند به توسعه اقتصادی کشورها کمک کند. در عصر حاضر،سرمایه انسانی خلاق و نوآور از اساسیترین زیرساختهای اقتصاد دانش بنیان و کارآفرین است که به عنوان بزرگترین و باارزشترین دارایی کشور، باید مورد توجه قرار گیرد. در این میان توجه به استارت آپ های نوپا و بهره گیری از تجارت دیگر جوامع در چارچوب منافع ملی می تواند موجبات رشد و تعالی اقتصاد در بهره گیری از این قابلیت ها را فراهم آورد.
در واقع می توان گفت،مشکلات ریز و درشت در جوامع مختلف به خصوص در بخش اقتصاد باعث ایجاد مفهوم جدیدی در ایجاد کسب وکار شده است؛ که امروزه استارتاپ نام دارد. استارت آپ یک مجموعه نوپا است که راه حلی نوین را برای یک مساله ارائه می کند، در حالی که تضمینی برای موفقیت مجموعه از طریق راه حل ارائه شده وجود ندارد. شرکت های بزرگی مانند مایکروسافت، گوگل، فیسبوک ابتدا نوعی استارتاپ بودهاند. در میان شرکت های کوچک و متوسط، شرکت های نوپا نقش مرکزی در ایجاد شغل و افزایش نرخ رشد و نوآوری دارند. نقش کلیدی استارتاپ ها در توسعه اقتصادی، حل مشکلات تولید و اشتغال زایی موجب شده است در بسیاری از کشورها ظرفیت ها و فرصت های خوبی اختیار این شرکت ها قرار گیرد.
در این میان، مفهوم جدیدی به عنوان شتاب دهنده مطرح می شود.“شتابدهندهها” شرکتهایی هستند که در ایدههای جدید سرمایهگذاری کرده و به صاحبان ایدهها کمک میکنند تا بتوانند تعریفی صحیح و نمونه اولیه مناسبی از کالا یا خدماتی که قصد نوآوری در آن صنعت را دارند ارائه دهند. شتابدهندهها با ساختاری منسجم و مشخص به طور معمول از کسب و کارهای نوپا حمایت میکنند و اغلب به عنوان مسیری برای کوتاه کردن روند توسعهی یک کسب و کار نوپا و به دست آوردن بودجه و سرمایه شناخته میشوند.
در ایران اما، اوضاع استارت آپ ها و شتاب دهنده ها به عنوان نیروی محرک آنها چندان به سامان نیست چرا که سیاست گذاری های دولت و ضعف در سیاست گذاری، به رغم تلاش ها و اقدامات ارزشمند، همچنان از چالش های رشد استارتاپ ها است. در واقع ظهور پدیده های جدید در عرصه اشتغال طی سال های اخیر، نیازمند سیاستگذاری های ویژهای است که بتواند بین رویه های سنتی و شرایط جدید توازن برقرار کند و در این بین از شرکت ها شتاب دهنده نیز حمایت کند.در حال حاضر
۸۹ شتابدهنده در کشور طبق آمار “راستا” رسانه تحلیلی اکوسیستم استارتاپی ایران در حال فعالیت هستند؛ ۳۶ درصد از کل شتابدهندههای کشور شتابدهندههای عمومی هستند و حوزههای فینتک و سلامت بعد از شتابدهندههای عمومی محبوبترین حوزههای فعالیت شتابدهندهها میباشند و متوسط عمر شتابدهندهها نیز در کشور ۳ سال است.
موج اولیه تاسیس شتابدهندهها در کشور از سال ۱۳۹۵ شروع و در سالهای گذشته نیز سرعت بیشتری گرفته است؛ از لحاظ تراکم جمعیتی نیز بیش از ۶۰ درصد شتابدهندههای کشور در استان تهران قرار دارند و در غرب کشور نیز شاهد کمترین پراکندگی شتابدهندهها هستیم؛ شتابدهندهها در حوزه عمومی، فینتک، سلامت، آی تی، محیط زیست، نانوتکنولوژی، رسانه و سرگرمی، تولید و ساخت، اینترنت اشیا، استارتاپ استودیو، آموزشی، گردشگری، منابع انسانی، بلاکچین، لایفاستایل، معماری، هوافضا و هوش مصنوعی در ایران تشکیل شدهاند.
یکی از مشکلات اساسی این است که اکوسیستم استارتاپی ایران در یکی دو سال گذشته شلوغ شده است؛ شتابدهندهها در تهران متمرکز شدهاند اما در شهرهای دیگر حتی شهرهای بزرگی مانند اصفهان یا شتابدهنده وجود ندارد، یا استارتاپها آن را نمیشناسند و از طرفی شتابدهندهها نیز نتوانستهاند این تعداد استارتاپ و استعداد خوب را شناسایی کنند.
یکی دیگر از مشکلات این حوزهکه در شلوغ شدن این اکوسیستم به وجود آمده است، انباشت ایدههای تکراری است.در واقع،شتابدهندهها و استارتاپها باید ایدههای تکراری و کپی شده را کنار بگذارند و سراغ ایدههای نو بروند تا موفقیت بیشتری کسب کنند.
نکته مهم اما اینجاست که کار یک شتابدهنده این است که اولاً زیرساختهای آموزشی مناسبی داشته باشد، فضاهایی که در اختیار اینها قرار میدهد، باید محیط غنی باشد و تیمها دسترسی به اطلاعات و دادهها داشته باشند؛ بعد از آن، دسترسی خیلی خوبی به متخصصان حوزههای مختلف داشته باشند و این دسترسی برایشان تسهیل بشود و همچنین باید فرایندهای حقوقی در این استارتاپها حل شده باشد و به هیچ عنوان درگیر بروکراسی نباشند؛ در ایران بسیاری از استارتاپها به شتابدهندهها بدبین هستند و به درستی هم بدبین هستند زیرا که این سرویسها به درستی توسط شتابدهندهها ارائه نمیشوند و دلایل آن نیز بسیار واضح است چراکه شتابدهنده باید قادر باشد تا این سرویسها را فراهم کند و این به این معناست که تیم خود شتابدهندهها باید این توانایی را داشته و این دسترسی به متخصصان حوزههای مختلف را نیز داشته باشند، اما در بسیاری از موارد اینطور نیست؛ از آن طرف تعداد منتورها نیز کم است و بعضاً دسترسی به آنها نیز مشکل است و همه این مشکلات باعث میشود که یک شتابدهنده نتواند به درستی به استارتاپها سرویس بدهد.
علاوه بر همه اینها،نبود نیاز در بازار، تمام شدن سرمایه، تیم نامناسب، عدم توان رقابت و بازاریابی ضعیف نیز از جمله موضوعاتی است که عدم توجه درست شتابدهندهها به این موضوعات و عدم آموزش درست به استارتاپها باعث شکست و ضربه بیشتر استارتاپها خواهد شد.این در حالی است که یک استارت آپ قوی احتیاج به یک شتابدهنده قوی دارد و در واقع حل مشکل شتاب دهنده ها حل مشکل استارت آپ هاست.بی تردید تا دولت نتواند زیر ساخت های مناسب و فضای رقابتی برای شتاب دهنده ها فراهم کند، استارت آپ ها نمی توانند اوج بگیرند و باعث توسعه اقتصادی شوند.